اتوبوس و موتور سوار...به قلم میلاد صمیمی نعمتی
امروز خیالمان راحت شده بود که بعد از 12 روز بدون دردسر داریم میریم منزل و کمی استراحت کنیم.کوله بارم را برداشتم یک کیف بزرگ هماه با مخلفات و یک پاکت با آرم هلال احمر ...روش نوشته شده بود ..ما اماده ایم شما چطور...از بچه ها خدا حافظی کردم سوار اتوبوسهای بی آر تی شدم.صندلی ها خالی بود ..تعجب کردم ..این وقت سال...صندلی خالی !! حال نشستن نداشتم وسایل را کنار هم چیدم همه چپ چپ نگاهم میکردند...یه مرد با یه کوله بار وسیله .....نگاهم به پاکتی بود که آرم هلال احمر بر روی آن بود و این متن به چشممان میخورد..ما آماده ایم شما چطور.
..با خودم فکر میکردم و میگفتم عجب هلال احمر خوبی داریما .
..همه با هم خوب و مهربانیم و به مردم حادثه دیده کمک میکنیم...
در همین فکر ها بودم که چشمانم به طبیعت سرسبز پارک ساعی افتاد از پشت پنجر غرق تماشای بیرون شده بودم...
ناگهان اتوبوس ایستاد...
ایستگاه خلوتی بود.
..از پشت شیشه های اتوبوس با آرامش به بیرون نگاه میکردم
...زاویه دیدم را کمی پایین اوردم دیدم دو مرد کنار خیابان هستند یکی ایستاده و دیگری نشسته.
.با خودم گفتم حتما داره لاستیک عوض میکنه شاید پنچره و هزار فکر دیگه...کمی دقت بیشتری کردم..
دیدم پایین پای مرد پر از خون است..
ناگهان آمپر آدرنالین خون بدنم بالا رفت.
.با تمام وجود دقت بیشتری کردم ..
خدای من تصادف شده بود..
.اتوبوس درها را بست بلند گفتم آقا صبر کنید..
در را باز کرد وسایل را برداشتم و به سرعت از اتوبوس خارج شدم .
.کارت اتوبوس را هم زدم تا با راننده حساب بی حساب شویم.
با دقت از خیابان رد شدم و خودم را به سوژه رساندم .
.جمعیت بیشتر شد..خودم را معرفی کردم.
از حاضرین در صحنه حادثه پرس و جو کردم.
گفتن یک اتوبوس به این موتور سوار زده و فرار کرده است.
خیلی سریع از تماشاچیان صحنه خواستم که محل را امن نگه دارند و خودرو ها را هدایت کنند.
از مصدوم خیلی سریع شرح حال گرفتیم و محل خونریزی را پیدا کردم.جلوی خونریزی را گرفتیم و متوجه شکستگی در اندام تحتانی مصدوم شدیم همزمان اورژانس رسید.م ..سلام صمیمی هستم تکنسین عملیات نجات...مصدوم راس ساعت فلان به علت بر خورد با اتوبوس دچار حادثه شده و خونریزی کنترل شد مشکوک به شکستگی در اندام تحتانی هستیم سابقه بیماری فلان و فلان را نیز دارد((البته جزئیات بیشتری رانیز گفتم شرح حال کامل مصدوم و افدامات انجام شده را برای بچه های اورژانس شرح دادم))
صدوم خونهای روی زمین را میدید و حالش بدتر میشد خیلی با دقت و سرعت عمل روی خونها را با وسایل موجود در صحنه پوشاندیم.
مصدوم را بچه های اورژانس تثبیت کردند و بر روی برانکارد گذاشتند و من جاده را کنترل میکردم مردم هم خیلی خوب همراهی میکردند..مصدوم را بردند داخل آمبولانس ولی وسایل مصدوم جا مانده بود.خیلی سریع وسایل مصدوم را به بچه های اورژانس رساندیم و آنها خیلی تشکر کردند بابت همکاری خوبمان با هم...
نکاتی دردناک و توصیه ها از همتون خواهش میکنم به کار ببندید:
1.لطفا قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت فرمایید.
2.از وسایل مصدوم حفاظت کنید.شما باید مراقب صحنه باشید ضمن حفظ جان مصدوم تا رسیدن نیروهای انتظامی شما مسئولیت حفظ اموال مصدومین را نیز دارید.
3.چرا درخط ویژه اتوبوسهای تند رو وارد میشوید!؟ موتور سوار قصه ما با این بی احتیاطی خود شب عید را بر خود و خانواده اش تلخ کرد...
4.همیشه به اطراف خود توجه داشته باشید خوب نگاه کنید...شاید جانی در خطر باشد..خیلی ناراحت شدم که هیچ کس برای نجات جان آن مرد تلاشی انجام نمیداد...واقعا ما ادمها سنگ شده ایم!!
در ضمن مامورین تلاشگر نیروی انتظامی نیز به محل حادثه آمدند و بعد ما محل حادثه را به آنها سپردیم.
...ایمن بمانید...صمیمی
- ۱۱ نظر
- ۲۵ اسفند ۹۰ ، ۲۳:۱۵