تارنمای یک نجاتگر

دست نوشته های میلاد صمیمی نعمتی

تارنمای یک نجاتگر

دست نوشته های میلاد صمیمی نعمتی

تارنمای یک نجاتگر

اینجا روایتی است از لحظه های مرگ و زندگی
لحظه های نجات جان یک انسان
لحظه های نجات یک زندگی
همه میگن چرا فوریتهای پزشکی نخواندی؟
من در جواب میگم:نجات کشورم مهم تره...
زندگیمان وقف نجات جان شما . . .
ایمن بمانید
میلاد صمیمی نعمتی
تکنسین عملیات امداد و نجات
کارشناس مدیریت عملیات امداد و نجات
نجاتگر جمعیت هلال احمر استان تهران و مازندران
ارزیاب سازمان جوانان هلال احمر
مربی امدادونجات جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران
مدرس طرح ملی دادرس سازمان جوانان جمعیت هلال احمر
داور المپیاد کشوری آماده وزارت آموزش و پرورش و سازمان جوانان هلال احمر
عضو فعال سازمان جوانان جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران
دبیر کانون دانشجویی دانشکده هلال احمر استان تهران
عضو فعال سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران
موسس انجمن علمی دانشجویان آتش نشان اولین انجمن علمی دانشجویان آتش نشان کشور
شهروند برگزیده کشور در اولین جشنواره شهروند برگزیده ایران
جوان برتر کشور در جشنواره حضرت علی اکبر(ع)
Saving Lives Through Education
نجات جان افراد ، از طریق آموزش
همه مسئولیم برای نجات جان مردم کشور خود و مردم جهان تلاش کنیم
این تلاش میتواند در صحنه یک جنگ باشد میتواند در فضای سایبری باشد
مهم فقط نجات است! نجات!
ایمن بمانید صمیمی
...............................................
پل ارتباطی ما:
ircs@chmail.ir
09213158528
تلگرام @rescuer
شبکه مستند ایثار
http://www.aparat.com/MILADRESCUE
شبکه ماه نو
http://www.maheno.net/profile/miladrescue
:Twitter
miladrescue@

نویسندگان
پیوندهای روزانه
پیوندها
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۵ آبان ۹۸، ۱۵:۳۵ - فرم شناسایی اولیه شرکت‌های خدمات فنی و مهندسی
    عالی
  • ۱۹ بهمن ۹۴، ۱۸:۰۵ - سجاد سرابی-خوزستان
    روحش شاد

بنفشه حسنی امدادگر هلال احمر همدان در گذشت

میلاد صمیمی نعمتی | يكشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۲، ۱۲:۰۲ ق.ظ

غیرت و مردانگی مهارت و تخصص همه و همه جمع میشود در روحی بزرگ به بزرگی بانوی توانای هلال احمر مرحومه بنفشه حسنی.

سعی کردم متنی بنویسم.

برای مردم وطنم.

قلمم نمینویسد.

فقط میگویم اورفت

در راهی که برای مردم وطنم بود.

باز هم جاده…


باز هم مرگ…

بازهم یکی از ما…

اشک راه هوا را بست… 

 

(عکاس کریمی کردستان)

در ادامه دلنوشته استاد اعتصام را با هم میخوانیم...

بنفشه باغ امداد پژمرد.(دلنوشته استاد اعتصام)

 

روز بیستم مهر ماه است و آغاز هفته کاهش اثرات بلایای طبیعی شاید هم آغاز یادمانی بر یک بلای غیر طبیعی. همه در تلاطم برای برگزاری هرچه با شکوه تر این هفته. مانند دیگران، بنفشه شاداب و با نشاط در آستانه درب ایستاده است با کوله پشتی همیشه همراهش که باز هم حاکی از سفر داشت، اما این بار سفری بی بازگشت. وسایلش را در داخل خودروی سمند سفید آماده حرکتی که انتظارش را می‌کشید جابجا و برای گفتگویی مختصر و خداحافظی جمع ما را مزین می‌کند، می‌گوید برای شرکت در جلسه شورای عالی امدادگران عازم گیلان است؛ و سپس از او خداحافظی و از ما سفر به خیر. او می‌رود و دست های بدرقه‌ام آهسته آهسته کند تر می‌شود. قرار بود زودتر برگردد، زودتر برگردد تا قسمتی از کلاس نجاتش را با هم به اتمام برسانیم و من در اندیشه برنامه ای برای رویش بنفشه های دیگری در امداد.
بیش از یک ساعت از پایان طنین خدانگهدارش نگذشته است، خودرویشان با پیچ و تابی در چپ و راست بین ماندن و رفتن تردید می‌کند و در ثانیه ای تصمیمش رامی گیرد تا در خروج ازمسیر ماندن و ورود به خط ممتد رفتن برای یک آغاز همیشگی تردیدش را به یقین بیازماید و چقدر برق آسا خودرویی دیگر بر تأیید رفتنش برگ سرنوشت را ممهور به مهر خداحافظی می‌کند. از امروز طنین صدایش در کلاسهامان جاریست و جای دستان مهربانش بر سنگ‌های الوند می‌درخشد. او سخت رویید، سخت بارور شد و زود پژمرد و بی برگ وبر. اما جایگاهش همیشه جاودانه و سبز خواهد ماند، تا بنفشه های دیگری را الگو با شد در مهربانی صبر، شکیبایی، انسانیت و... آن گونه که دوستانش در بدرقه‌اش او را ستودند. (محمد رضا اعتصام).

 

 



ستاره ای از بین بچه های زحمت کش هلال احمر پر
کشید…

قلم بنده حقیر در نوشتن این کلمات جوهر قورت میدهد و زبان قلم هم خشک میشود...

اشک است و آه که غم از دست دادن این گرانمایه نیروی متخصص را به یادمان میاورد...

صد اه و صدهزاران  آه ...


زن امدادگر
 

بنفشه حسنی امدادگر برتر کشور بر اثر سانحه جاده ای در گذشت.

 نامبرده کارشناس حسابداری و دارای 12سال سابقه امدادگری و نیز از اعضای فعال تیم امداد و نجات کوهستان هلال احمر استان همدان بوده که در اکثر عملیات‌های تیم خواهران حضور موثری داشته است. 

 

 

لازم به ذکر است بنفشه حسنی از مربیان امدادونجات، 

مسوول کمیته فنی تیم امداد کوهستان خواهران، داور نجات از ارتفاع و فضاهای معلق المپیاد تیم‌های توانا، مسوول کمیته جذب و سازماندهی باشگاه امدادگران و نجاتگران و دبیر شهرستانی و استانی این باشگاه است که در عملیات‌هایی همچون زلزله بم ومنطقه زلزله زده آذربایجان شرقی حضور داشته و در سه دوره متوالی به‌عنوان امدادگر برتر استان انتخاب گردیده است. 

 

عکس مراسم تشییع پیکر امدادگر نمونه کشور سرکار خانم حسنی 

عکاس :امین بصیری پارسا از هلال احمر همدان

در ادامه مطلب مصاحبه خانم سارا شمیرانی با بنفشه حسنی از بچه های نشریه پیام هلال  بخوانید:

 

 

گفتگو از سارا شمیرانی

 

زن امدادگر

 

این گفتگو یک گپ صمیمانه است با بنفشه حسنی؛ یکی از ۵ امداگر زن نمونه کشور و نجاتگر همدانی که از روزهای زلزله بم و صدها عملیات دیگر خاطرات زیادی دارد. او  نمونه یک زن شجاع از این مرز و بوم است که علاقه بیش از حدش به امداد و نجات و کمک به هم نوعان باعث شده تا ۱۴ سال سابقه فعالیت در جمعیت را داشته باشد و از ۲۰ سالگی کارهای تخصصی امداد و نجات را فراگیرد. خواندن مصاحبه او درباره فعالیت‌ها و کارهای شجاعانه‌اش بدون شک خالی از لطف نخواهد بود.

 


زلزله که آمد، بی‌خانمان و داغدار کم نبودند. کم نبودند مادرانی که چشم به راه فرزندان زیر خاک رفته خود بودند. کم نبودند پدرانی که چشمانشان پی عزیز از دست رفته دو دو میزد … اگر همه چیز در روستاهای زلزله‌زده به کمک ختم می شد، داغ تا همیشه روی سینه‌ها باقی می ماند، اما شب و روزهای سخت آوار، هم نیاز به کمک داشت و هم مرهم…. مرهمی که زنان امدادگر باعث‌ش بودند.

 

دوست بهانه‌ای برای شروع یک کار دشوار
همیشه باید مبنایی برای شروع یک کار در زندگی انسان وجود داشته باشد. این مبنا می‌تواند هم در ذات انسان وجود داشته باشد و هم در زندگی روزمره. وقتی از بنفشه حسنی درمورد پیوندهای اولیه‌اش با جمعیت هلال احمر و آشنایی او با این نهاد مردمی می پرسم، می گوید:
«سال ۷۷ بود که با جمعیت هلال احمر آشنا شدم، در همان دوران دوستی داشتم که امدادگر بود، در واقع  از وقتی فعالیت‌های او را دیدم، درونم انگیزه‌ای ایجاد شد برای اینکه به سمت جمعیت هلال احمر کشیده شوم. به همین دلیل همان سال برای ثبت نام کلاسهای مقدماتی اقدام کردم اما فعالیت رسمی من در هلال احمر از تیر ماه ۷۹ آغاز شد و بعد از دوسال آموزش‌های متداول و کسب گواهی امدادگری، در مانورها شرکت کردم. بعد از گرفتن گواهی رسمی، تازه ۲۲ ساله شده بودم و همان زمان بعد از گزینش استانی برای شرکت در یک مانور بزرگ انتخاب شدم و استارت فعالیتم جدی‌ام زده شد»

 

بعد از حضورم در بم دیگر نتوانستم هلال احمر را رها کنم
دلیل صادقانه انتخاب این شغل از زبان نجاتگر همدانی شنیدنی است. دختری که در سن ۲۰ سالگی می تواند وارد خیلی از حوزه‌های دیگر شود و مسیر ساده‌تری را برای زندگی انتخاب کند اما وارد کار امداد و نجات می شود باید دلیل محکمی برای این کار داشته باشد.
«من از بچگی ورزشکار بودم به همین دلیل هم خیلی دوست داشتم شغلی داشته باشم که به ورزش گره خورده باشد. در واقع  چون ورزشکار بودم، دوست داشتم با استفاده از قدرت بدنی مناسب و آشنایی با کوهستان، حداقل در قسمت تصادفات جاده‌ای و کوهستان، تخصص امدادی لازم را کسب کنم و بتوانم خدمت کوچکی به هم‌نوعانم انجام دهم. اما نمی توانم علاقه‌ام نسبت به این کار را انکار کنم. شما وقتی برای کاری انگیزه درونی پیدا می‌کنید، این عشق به فعالیت، جایی برای دیگر هدف ها و مسیرها نمی گذارد. دلیل دیگرم هم این بود که  اولین عملیات جدی که در آن حضور پیدا کردم در زلزله بم بود، باورتان نمی‌شود اگر بگویم بعد از اعزام به منطقه و دیدن تلاش بچه‌ها انگیزه‌ام برای کار در جمعیت چند برابر شد و با خود عهد بستم تا می‌توانم برای این نهاد مردمی از جان و دل مایه بگذارم.

فارغ‌التحصیل حسابداری اما امدادگر
در تمام این ۱۴ سالی که فعالیت داشتم هرگز در کارم وقفه‌ای ایجاد نشد و در تمام برنامه‌های آموزشی هم شرکت داشتم  و مدام با جمعیت در ارتباط بودم. در واقع در تمام این سال ها به جز جمعیت نتوانستم به کار دیگری  فکر کنم و الان ۱۴ سال است که تمام زندگیم را با فعالیت در این نهاد گره زده‌ام. با وجود اینکه فارغ‌التحصیل رشته حسابداری هستم، اما حتی یک روز هم در کاری متناسب با رشته‌ام فعالیت نداشتم و در کنار امداد و نجات، با تدریس دوره‌های مقدماتی و تکمیلی برای جوانان سرگرم بودم.

 

زنان امدادگر در آستانه جهانی شدن
تیم‌های توانا که مخصوص زنان امدادگر و نجاتگر جمعیت هلال احمراست و قرار هم هست که به زودی به ثبت جهانی برسند. این تیم ها رده‌های مختلفی دارند که افراد با طی کردن عملیات‌های مختلف به آن می رسند. بنفشه حسنی در حال حاضر نجاتگر یکم است و با فاصله دو امتیاز تا دریافت درجه ایثارگری فاصله دارد. او درباره درجه‌ای که دارد می‌گوید:
« البته همیشه خدا را شکر می‌کنم اما هرگز به دنبال تعیین سطح نیستم و تنها می‌خواهم به وظیفه‌ام به خوبی عمل کنم. من در دوره‌های نجات کوهستان، نجات در جاده، پیش بیمارستانی، امداد و حمایت روانی و پشتیبانی در عملیات تخصص کامل گرفته‌ام و در این چند سال توانسته‌ام با برنامه‌ریزی کامل تا حدودی به تخصص‌های لازم نزدیک‌ترشوم. البته اقلیم خاص همدان و وجود کوهستان و تله کابین باعث شد تا دوره‌های رهاسازی از تله کابین را هم در حد تخصصی بگذرانم و الان عضو تیم رهاسازی تله کابین هستم. اگر مشکلی پیش بیاید به راحتی از دکل‌های تله کابین بالا می‌روم و همراه گروه با تجهیزات لازم، افراد گرفتار را نجات می‌دهم. یکی دیگر از آموزش‌هایی که ما در گروه توانا می بینیم، نجات از فضاهای معلق و نجات از چاه است که با تمرین‌های سخت، این مهارت‌ها به دست می‌آید»

http://www.rcs.ir/wp-content/uploads/2012/10/13910723-5.jpg

خانواده ام مشوق من هستند
در حال حاضر خانواده‌ام با شغل پر خطر من مشکلی ندارند، البته همان زمان که تصمیم گرفتم وارد این کار شوم، خواهر و برادرم هم جز اعضای داوطلب جمعیت بودند و با توجه به مشغول بودن هر سه نفر، خانواده تا حدودی با این مسئله کنار آمده بودند. البته روزهای اول به خاطر سن کمی که داشتم، نگرانی خاصی در این زمینه وجود داشت  و دور بودن های چند روزه من، باعث نگرانی آنها می‌شد اما بعد از جا افتادن این موضوع ،حالا نه تنها مخالفتی ندارند بلکه همه به خصوص پدرم مشوق اصلی من برای رسیدن به موفقیت است. پیشرفت اصلی من به خاطر تشویق‌های پدرم بوده، چرا که ایشان خیلی دوست دارند خانم‌ها توانمند باشند و از عهده کارهای سخت، بربیایند.

 

آرزوی مشترک تمام زنان امدادگر
همیشه وقتی با خانم‌های همکار در گردهمایی های کشوری از استان‌های مختلف دور هم جمع می‌شویم، تنها آرزوی مشترکی که داریم این است که یک روز تمام آموزش‌هایی که برای آقایان در نظر گرفته می‌شود، شامل بانوان امدادگر هم شود و هلال احمر بتواند از توانایی زنان در این عرصه به خوبی پاسداری کند. همه ما دوست داریم که در حوادث و بلایا از نیروهای امدادی زنان بیشتر از این استفاده شود، چرا که معمولا در حوادث زنان و کودکان آسیب‌پذیرتر هستند و نیاز دارند که زنان امدادگر به کمکشان بروند. این مسئله در زلزله آذربایجان به خوبی ثابت شد. درست است که در کارهایی مانند آواربرداری زنان کمک کمتری می‌توانند انجام دهند، اما در بحث حمایت‌های روانی، بهداست باروری، بهداشت فردی و آموزش تغذیه این زنان امدادگر هستند که باید جدی‌تر به میدان کشیده شوند.

 

قبل از هر عملیات آیه الکرسی می خوانم
وقتی با هلیکوپتر به عمق دره‌های عمیق و خطرناک می روید و وقتی در صحنه‌هایی که هر لحظه امکان انفجار وجود دارد حضور پیدا می کنید؛ مگر می شود به مرگ و مردن فکر نکرد. اما وقتی از ترس هایی که ممکن است حین عملیات ها سراغ امدادگران بیاید، از بنفشه حسینی سوال می کنیم، می گوید:
«اگر منظورتان ترس از مرگ و آسیب دیدن باشد هرگز! اما یک ترس همیشه و همیشه با من بوده و مطمئنا در آینده هم از من دور نخواهد شد و آن هم این است که یک روز در صحنه امداد، کاری انجام دهم که باعث آسیب بیشتر به مصدوم شود. در تمام این سال ها در شروع هر شیفت کاری اول برای خودم آیت‌الکرسی می‌خوانم و از خدا می‌خواهم کار اشتباهی انجام ندهم که مصدوم را با خطر جدی‌تری روبه رو کند. همین ترس هم باعث شده تا همیشه سعی کنم اطلاعات امدادی خودم را با مطالعه و مرور دوره‌های عملی بالا ببرم. به نظر من یک امدادگر باید سواد کافی داشته باشد و این مهم، جز لاینفک خدمت‌گذاری مناسب به مردم است. غیر از این، هرگز از چیز دیگری نترسیدم. همین نترس بودنم باعث شده تا بعضی وقت ها پدرم بگوید، بد نبود اگر در زندگی از چیزی هم می ترسیدی»

 

یک خاطره تلخ آزاردهنده
یک خاطره تلخ از یک عملیات در ذهنم مانده که همیشه آزارم داده است. تابستان سال ۸۷ برای برگزاری یک دروه مربی‌گری در اردوگاهی در مسیر گنج‌نامه حاضر شدیم و به خاطر مسئولیت خوابگاه خواهران با همکارانم شبانه‌روزی در این اردوگاه حضور داشتیم. یک شب در شیفت بودم که ناگهان صدای تصادف شدیدی آمد و به دنبال آن همه در جلوی اردوگاه جمع شدیم. وقتی بیرون آمدم متوجه شدم یک پژو ۲۰۶ چپ کرده و تمام سرنشینان آن که خانم بودند سالم هستند اما ناگهان متوحه پسر ۶ ساله یکی از سرنشینان به نام سینا شدم که به خاطر پرتاب از شیشه، جانش را از دست داده بود. مادر این پسر بچه به حدی حال روحی بدی داشت که اصلا نمی‌خواست قبول کند، فرزندش جان باخته و مدام می‌گفت سینا زنده است. مادر سینا تا لحظه تحویل جسد به آمبولانس هم امید به بازگشت پسرش داشت و وقتی مطمئن شد که پسر ۶ ساله اش مرده، چنان حالش به هم ریخت که حتی خانواده‌اش هم نتوانستد او را مجاب به پذیرش این موضوع کنند. در تمام این مدت حال این زن از جلوی چشمم کنار نرفته و هر وقت یاد آن روز می‌افتم تا مدتی از رنج آن مادر عذاب می‌کشم.

 

روحیه زنانه و کار مردانه
۱۴ سال تمام هم و غم‌ت کاری باشد که روزهای سخت به آن گره خورده و تمام تلاشت این باشد که قدرت و محکم بودن را بیش از ظرافت به کار بندی؛ منصفانه باید گفت که دشوار است از این همه سخت‌جانی و مردانه بودن کار فاصله گرفت. اما بنفشه حسنی حرف من را اصلا تایید نمی کند و می گوید:
«کارم همیشه از زندگی روزمره‌ای که داشتم جدا بوده. شاید هر کس کارهای سخت و خشن ما را نگاه کند احساس کند در تمام این سال ها من روحیه مردانه‌ای پیدا کرده ام اما هرگز اینطور نبوده؛ همیشه بحث کار از زندگی من جدا بوده و هیچ تغییری در روحیه زنانه خود حس نمی کنم. من همان اندازه که در محل کار باید سر سختانه کار کنم در خانه و وقتی دختر خانه می‌شوم، همان اندازه به ظرافت‌های دخترانه‌ام باز می گردم و نمی گذارم ظاهر خشن کارم روی من تاثیری داشته باشد»

 

 

...................................

خبرگزاری ها : 

مدیر روابط عمومی جمعیت هلال احمر استان همدان از درگذشت خانم بنفشه حسنی بانوی امدادگر همدانی خبر داد.

"مقصود شعبانی" در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه همدان، اظهار کرد: خانم بنفشه حسنی بانوی امدادگر همدانی و یکی از 5 عضو کمیته کشوری باشگاه امدادگران و نجاتگران متأسفانه در یک سانحه رانندگی در محور آوج استان همدان  در حالی که جهت شرکت در مراسم جمعیت به گیلان  میرفت به رحمت خدا پیوست.

وی خاطر نشان کرد: نامبرده کارشناس حسابداری و دارای 12سال سابقه امدادگری و نیز از اعضای فعال تیم امداد و نجات کوهستان هلال احمر استان همدان بود که در اکثر عملیات‌های تیم خواهران حضور موثری داشته است. 

شعبانی افزود: زنده یادبنفشه حسنی از مربیان امداد و نجات، مسوول کمیته فنی تیم امداد کوهستان خواهران، داور نجات از ارتفاع و فضاهای معلق المپیاد تیم‌های توانا، مسوول کمیته جذب و سازماندهی باشگاه امدادگران و نجاتگران و دبیر شهرستانی و استانی این باشگاه است که در عملیات‌هایی همچون زلزله بم ومنطقه زلزله زده آذربایجان شرقی حضور داشته و در سه دوره متوالی به‌عنوان امدادگر برتر استان همدان انتخاب شد. 

خبرگزاری ایسنا این ضایعه را خدمت خانواده، دوستان و کلیه امداد گران و نجاتگران سراسر کشور تسلیت عرض کرده و از در گاه ایزد منان تقاضای صبر جزیل برای خانواده محترم و دوستان نجاتگرش و رحمت واسعه برای آن مرحومه را دارد.

 

.............................................................................................

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

 پیام تسلیت دکتر محمود مظفر رئیس سازمان امداد و نجات هلال احمر

مشیت الهی بـر ایـن تعلق گرفـته کـه بهار فرحناک زندگی را خـزانـی ماتمزده بـه انتظار بنشیند و این  بارزترین تفسیر فلسفـه آفـرینش درفـراخـنای بـی کران هـستی و یـگانه راز جـاودانگی اوسـت

ضمن ارج نهادن به مراتب جان‌فشانی‌ها و تلاش‌های صادقانه این بانوی جوان در یاری رساندن به همنوعان درکسوت مقدس امدادگری، درگذشت ناگهانی وی درسانحه رانندگی به بازماندگان آن مرحومه ، امدادگران و نجاتگران جمعیت هلال احمر تسلیت عرض نموده برایشان از درگاه خداوند متعال مغفرت و برای سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل خواهانم.

     دکتر محمود مظفر     

رئیس سازمان امداد و نجات

 

مدیرعامل جمعیت هلال احمر استان همدان از درگذشت خانم بنفشه حسنی بانوی امدادگر همدانی خبر داد.

"حمیدره انجام" درباره درگذشت خانم بنفشه حسنی اظهار کرد: خانم بنفشه حسنی بانوی امدادگر همدانی و یکی از 5 عضو کمیته کشوری باشگاه امدادگران و نجاتگران متأسفانه در یک سانحه رانندگی در محور آوج استان همدان  در حالی که جهت شرکت در مراسم کمیته باشگاه امدادگران ونجاتگران جمعیت به گیلان  میرفت درسانحه رانندگی جان به جان آفرین تسلیم کرد..

وی خاطر نشان کرد: نامبرده کارشناس حسابداری و دارای 12سال سابقه امدادگری وشخصی متعهد، فداکار،نجاتگری نمونه و نیز از اعضای فعال تیم امداد و نجات کوهستان هلال احمر استان همدان بود که در اکثر عملیات‌های تیم خواهران حضور موثری داشته است. 

ره انجام افزود: زنده یادبنفشه حسنی از مربیان امداد و نجات، مسوول کمیته فنی تیم امداد کوهستان خواهران، داور نجات از ارتفاع و فضاهای معلق المپیاد تیم‌های توانا، مسوول کمیته جذب و سازماندهی باشگاه امدادگران و نجاتگران و دبیر شهرستانی و استانی این باشگاه است که در عملیات‌هایی همچون زلزله بم ومنطقه زلزله زده آذربایجان شرقی حضور داشته و در سه دوره متوالی به‌عنوان امدادگر برتر استان همدان انتخاب گردیده است. 

جمعیت هلال احمر استان همدان این ضایعه جبران ناپذیر را خدمت خانواده، دوستان و کلیه امداد گران و نجاتگران سراسر کشوروفعالان عرصه امدادونجات تسلیت عرض نموده و از در گاه ایزد منان  برای آن مرحومه طلب مغفرت وبرای خانواده محترم ،بازماندگان ،دوستان امدادگر وی صبر وشکیبایی مسئلت می نمایند. 

 

 

 

از خاک بنفشه هم بنفشه روئید
امدادگری که با جهیزیه‌اش هم امدادرسانی کرد

خانواده مرحومه بنفشه حسنی، امدادگر برتر جمعیت هلال احمر همدان، مبلغ 300 میلیون ریال، یعنی هزینه جهیزیه دلبندشان را به بیماران صعب‌العلاج اهدا کردند.

خبرگزاری فارس: امدادگری که با جهیزیه‌اش هم امدادرسانی کرد

به گزارش خبرگزاری فارس از همدان، مرحومه بنفشه حسنی به عنوان امدادگر و داوطلب برتر جمعیت هلال احمر همدان، بیش از 14 سال سابقه خدمت داوطلبانه در این جمعیت را داشت که مهرماه امسال به منظور شرکت در جلسه کشوری باشگاه امدادگران راهی گیلان، محل برگزاری مراسم شد اما متأسفانه در چند کیلومتری محور رزن – همدان دچار سانحه تصادف شد و به همراه راننده به دیار حق شتافت.

وی عناوینی چون مشاور جوان رئیس سازمان امداد و نجات کشور، مسئول کمیته روابط عمومی و اطلاع‌رسانی باشگاه امدادگران و نجاتگران سازمان امداد و نجات، مسئول تیم امداد کوهستان خواهران جمعیت هلال احمر استان را در کارنامه کاری خود داشت.

خبرنگار فارس کمتر از سه ماه از درگذشت این بانوی امدادگر و پرتلاش با مادر داغدار ایشان به گفت‌وگو نشسته است:

فارس: خانم حسنی از 22 مهر و قبل از رفتن بنفشه برایمان بگوئید:

بنفشه عصر روز قبل از تصادف به خانه آمد، من در آشپزخانه بودم اما هرچه تلاش کردم دستم به درست کردن شام نمی‌رفت. این موضوع را به بنفشه گفتم. با خنده گفت: ناراحتی نداره، امشب دست پخت مرا می‌خوریم.

بعد از شام از ماموریت فردایش حرف زد و اجازه خواست،‌ نمی‌دانم چرا دلم راضی نبود، خواهش کرد و گفت: رئیس سازمان امداد و نجات کشور دعوت کرده، مگر می‌شود نرفت؟

وقت رفتن، بنفشه بعد از خداحافظی کردن دوباره برگشت، من و پدرش را بوسید، باز هم خداحافظی کرد و رفت.

فارس: و روز حادثه؟

آن روز در خواب دیدم که بنفشه به دیدار پدربزرگ و عمه‌اش که در نجف اشرف مدفون هستند، رفته است. از خواب پریدم و «بسم‌الله» گفتم. دلم آشوب بود. ساعتی بعد تلفن زنگ خورد. از هلال احمر بود، خوابم تعبیر شده بود.

فارس: در خصوص فعالیت‌های بنفشه در هلال احمر بگویید:

بنفشه و خواهرش شیوا از همان آغاز جوانی دوره‌های آموزشی و تخصصی امدادگری و فوریت‌های پزشکی هلال احمر را گذراندند. شیوا بعد از ازدواج حضورش را کمتر کرد، اما بنفشه که «سرتیم» شده بود، همچنان در این زمینه فعالیت می‌کرد.

فارس: میزان علاقه او به فعالیت‌های داوطلبانه چه قدر بود؟

بارها اتفاق افتاده بود که بنفشه در ساعات نیمه‌شب به خاطر شرکت در برنامه‌های هلال احمر مثل ماموریت‌های کشوری یا مانورهای لحظه صفر امدادی از منزل خارج می‌شد.

علاقه وی به این فعالیت‌ها تا حدی بود که وقتی یکی از اقوام که در یکی از نهادهای دولتی دارای مقام بود، به وی پیشنهاد استخدام داد اما بنفشه گفت هلال احمر را رها نمی‌کنم، چون از خدمت‌رسانی به مردم لذت می‌برم.

فارس: بنفشه چه روزی از بین ما رفت؟

بنفشه من، در ایام شهادت امام محمدباقر(ع) پرپر شد و از سه جا برایش مراسم ختم گرفتند؛ جمعیت هلال احمر در همدان، پدرش در همدان و پدربزرگش در قروه.

اینها همه توفیقی از سمت پروردگار بود. هلال احمر همه تلاشش را کرد تا مراسم آبرومندی برای او برگزار کند.

فارس: آیا کسی را در مرگ نابهنگام ‌جگرگوشه‌تان مقصر‌ می‌دانید؟

نه، هر چه‌ خدا‌ بخواهد‌ همان‌ می‌شود؛ این قسمت بنفشه بود.

عادت دارم هر‌ روز‌ صدقه بیندازم،‌ اما روز‌ رفتن‌ بنفشه‌ نمی‌دانم،‌ چرا‌ یادم‌ رفت‌ و‌ این‌ یعنی‌ خدا‌ همه‌ چیز‌ را برنامه‌ریزی‌ کرده‌ بود.‌

از‌ مسئولان‌ می‌خواهم‌ فکری کنند ‌برای این‌ همه‌ جوان که‌ خالصانه‌ و با تمام‌ وجود‌ برای‌ هلال‌ احمر‌ فعالیت‌ می‌کنند.

فارس: شما در‌ همایش‌ باران‌ مهربانی‌ که از‌ سوی‌ هلال‌ احمر‌ برگزار‌ شد،‌ شرکت‌ داشتید؟

بله، من و پدر‌ بنفشه در این مراسم حضور داشتیم، در آنجا‌ کلیپی‌ از آخرین‌ فعالیت‌های‌ دخترم‌ پخش‌ شد‌ و‌ داغ‌ دلم‌ برای‌ شیرزنی‌ که از‌ دست‌ داده‌ام، تازه‌ شد‌.

فارس: مثل اینکه برای درمان‌ بیماری‌های‌ صعب‌العلاج‌ نیز ‌30‌ میلیون‌ تومان‌ اهدا‌ کردید؟

بله، شکر خدا توفیق انجام این کار را داشتیم، البته پدر بنفشه انجام این‌ کار‌ خیر‌ را پیشنهاد‌ کرد.

فارس: انگیزه‌ شما‌ از‌ این‌ مشارکت‌ بزرگ‌ انسانی‌ چه بود؟

برای رضای‌ خداوند‌ متعال، شادی‌ روح بنفشه عزیزم و حمایت از بیماران نیازمند، راستش این پول را برای جهیزیه دخترم کنار گذاشته بودیم که در این راه صرف شد.

فارس: سخن آخر....

بنفشه همه جوانی‌اش را در راه خدمت به انسان‌ها و آسیب‌دیدگان‌ سپری‌ کرد. چند بار‌ به‌ مناطق‌ زلزله‌زده اعزام شد و‌ در‌ طرح‌های‌ امداد‌ نوروزی‌ در‌ جاده‌ها‌ مصدومین‌‌ تصادفات‌ را‌ امدادرسانی‌ کرد.

این سعادت‌ ابدی‌ نزد‌ پروردگار‌ حق‌ او‌ بود، اما دخترم خیلی‌ زود‌ و‌ ناکام‌ از‌ این‌ دنیا‌ رفت.

از همه شما که نام بنفشه‌ام را زنده می‌کنید،‌ سپاسگزارم....

انتهای پیام/89034/ب40/ژ1001

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13921015001253#sthash.E9B8CEcV.dpuf

 

 

 

 

نظرات  (۳۰)

  • سجاد سرابی-خوزستان
  • روحش شاد
    سلام. امروز29 اردیبهشت94 با افتخارات مرحومه آشنا شدم امیدوارم روحشان شاد باشد و همچنین تمامی امدادگران کشورمان مخصوصا خواهران معزز جای خالی ایشان را به نحو احسن پر نمایند.
    پاسخ:
    سلام ...انشاالله
    خدا رحمتش کنه.با اینکه ایشونو نمیشناختم و فقط تعریفشون رو شنیده بودم ولی از خبر فوتشون خیلی ناراحت شدم.
    از طریق ماه نو با مرحومه آشنا شدم .خدا رحمتش کنه. هروقت تو این گیرودار دنیا یادش افتادید براش فاتحه بخونید
    روحش شاد ، خدا به نزدیکانش صبر بده
    بنفشه عزیزم امسال عید نوروز جایت چقدر خالی است
    من یکی از دوستان صمیمی بنفشه بودم در مدت حدودا 10 سالی که میشناختمش ویه جورایی 2 سال با هم زندگی کردیم هیج وقت برخوردی بینمون پیش نیومد که باعث دلخوری بشه . بنفشه گلی بود که پرپر شد دیگه مثلش نمیاد. بنفشه برای کارش خیلی زحمت کشیده حرفها خورده بی توجهی ها وناملایمات زیادی دیده که داخل هیچ کدام از این چیزهایی که تو سایت ها هستش نوشته نشده بعد این همه کار در هلال احمر با هزار تا بدبختی و زحمت استخدامش کردن من و بنفشه وشبنم وآرزو 4 تا دوست بودیم که همیشه باهم بودیم همیشه بنفشه بابت این قضیه استخدامش ناراحت بود وما بهش دلداری میدادیم که حتما نتیجه زحماتش و می بینه اما افسوس که مرده پرستیم و بعد از مرگش همه فهمیدن که چه گلی چه بزرگی و از دست دادن .کمر خانوادش شکست اما با افتخار سرشون بالاست چون با عزت دخترشون و از دست دادن واقعا براشون آرزوی صبر دارم . بنفشه عزیزم تو همیشه برام یه خواهر یه همدرد ویه دوست واقعی بودی. با رفتنت کمرم شکست وبیشتر به بی ارزشی این دنیا پی بردم . . .
    دوست دوران دبیرستانم بود وقتی خبر فوتش رو شنیدم واقعا از ته قلب ناراحت شدم روحش شاد
    پاسخ:
    تسلیت...
  • فاطمه بورحیدری
  • من بااینکه ایشون رو نمیشناسم واهل کرمان شهرستان بافت هستم از بچه های هلال باشنیدن این موضوع دردناک واقعا ناراحت شدم ب خانواده گرامیشون تسلیت میگم.......
    پاسخ:
    سپاس و درود بر کرمان و کرمانی..ایمن بمانید صمیمی
  • فاطمه بورحیدری
  • من بااینکه ایشون رو نمیشناسم واهل کرمان شهرستان بافت هستم از بچه های هلال باشنیدن این موضوع دردناک واقعا ناراحت شدم ب خانواده گرامیشون تسلیت میگم.......
    پرواز بنفشه ای از باغ زیبای خلقت ودامن پاک خانواده داغدار ایشان و دوست آن مرحوم سرکار خانم قادری تسلیت می گوییم
    پاسخ:
    سپاس برادر یا علی مدد
    1ماه اندی گذشت
  • آرتمیس صدیقی
  • افسوس که همبازی کودکی و همدم نوجوانیم رفت . خانواده محترم حسنی تسلیت من وخانواده ام را پذیرا باشید.

    پاسخ:
    سلامت باشید بنده هم به شما تسلیت میگم انشا الله ادامه دهنده راه ایشون باشید.ایمن بمانید صمیمی
    دلم نخواست باورکنم رفتی،صبرکردم شاید ازخواب بیدارشمدم یا بیری توهمم تشخیص داده بشه ولی خبرى نشد...
    مرگت پرافتخار بود مث زندگیت...
    دلم خواست مث تو برم پیش خدا: تو یه روزمقدس ، تو یه مأموریت مقدس.
    روحت شاد
    پاسخ:
    احسنت...ادامه دهنده راهشان بمانید.انشا الله
    من خودم از شاگردهای ایشون بودم واقعا امدادگر بی نظیری بودند خدا بیامرزدشون.
    پاسخ:
    خدا رحمتشون کنه انشا الله ادامه دهنده راه ایشون باشید.
    خیلی ناراحت شدم از اینکه یکی از نجاتگر برتر استان همدان از بین ما رفت.روحش شاد
    زندگی نوشتن ندارد وقتی تمام روزهای خدا “من” دارد ولی “تو” ندارد …
    دلتنگ آرامش ومتانتت هستم ای عزیز
    کاش می شد دوباره برگردی تا قدرتو را بیشتر بدانیم...
    کاش ولی افسوس که مزارت آرامم می کند و خودت نیستی که بببینی که چقدر اندوهگینیم.....
    به خدا هممون داغونیم بنفشه جان در غم نبودنت....
  • خ.زینلی از کرمان
  • درگذشت دوست و همکار عزیزم بنفشه حسنی را که در ماه گذشته در دوره ی مربی گری کد 2 استان آذربایجان شرقی با او اشنا شده بودم تسلیت گفته و از خداوند برای خانواده اش صبر و استواری خواهانم و بسیار اندوهگینم.
    پاسخ:
    سپاس دعای خیر شما بدرقه سفر ابدیشان باد.ایمن بمانید صمیمی
  • سلیمه ترکیان
  • تسلیت
    خدا رحمت کند
    پاسخ:
    سپاس خانم ترکیان از خوزستان با عزت
    خداوند به خانم حسنی اجر عظیم عنایت کند
    ایشون رو نمیشناختم اما حالا که شناختم به عنوان الگوی خود در کارهای امدای انتخاب کردم
    پاسخ:
    احسنت ایشون در راهی قدم گذاشتن که نجات مفهوم آن بود..نجاتی به بزرگی ایثار و فداکاری...
  • آذر مرادی فرسا
  • امشب از ته دل گریه کردم بلند بلند کسی صدایم را نشنید هق هق گریه ام در سکوت شب گم شد ای شب سکوت تو از ضجه ها و هق هق گریه ی من بلندتر بود نگذاشتی باران چشمم سکوتت را بشکند...حرفها را پایانی نیست نبودنت چه غم جانکاهیست!!!!!!!!!!!!!
    پاسخ:
    خدا صبرمون بده...
    امشب از ته دل گریه کردم بلند بلند کسی صدایم را نشنید هق هق گریه هایم در سکوت شب گم شد ای شب!!!!!!!!!!!سکوت تو از ضجه ها و هق هق گریه ی من بلندتر بود!نگذاشتی باران چشمم سکوتت را بشکند... حرفها را پایانی نیست نبودنت چه غم جانگاهیست
    تسلیت میگم خیلی ناراحت شدم ایشون در دوره واکنش سریع مربی من بودن روحشان شاد
    پاسخ:
    سپاس خدا رحمتشون کنه
  • مهران یارمحمدی*باشگاه امدادگران ونجاتگران استان کرمانشاه
  • روحشان شاد وبرای بازماندگان آن مرحومه وامدادگران ونجاتگران استان همدان
    سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل خواهانم/ی
    پاسخ:
    سلام و سپاس از شما برادر محمدی عزیز یا علی مدد
  • قادر نظری
  • من ایشون رو مثل شما نمی شناختم ولی در یکی از ماه نامه ها مطالبی از ایشون خونده بودم
    صد افسوس که از میان ما رفت
    روحش شاد و یادش گرامی

    میلاد جان ممنون از زحماتت


    پاسخ:
    سپاس برادر سلامت باشید خدا قوت ممنون از شما.
  • سمیه بیریایی
  • سلام
    فقط یه جمله میتونم بگم ..
    "مرده آن است که نامش به نکویی نبرند"
    روحشون شاد
    پاسخ:
    سپاس خانم بیریایی از استان لرستان
      روحشون شاد.
  • راضیه بونیک
  • خدا رحمتشون کنه ...
    پاسخ:
    سپاس 
  • حامد صدیقی
  • خدا رحمتشون کنه و روحشون غریق رحمت الهی باشه.
    پاسخ:
    سپاس از حضورتان 
    انشا الله ...
    ممنون از حضورتان معاونت محترم امور جوانان استان یزد جناب آقای صدیقی عزیز
  • حسین رزاقی شانی
  • جمله بسیار زیبای مرحومه سرکار خانم حسنی که خیلی قشنگ گفتن:
    اگر منظورتان ترس از مرگ و آسیب دیدن باشد هرگز! اما یک ترس همیشه و همیشه با من بوده و مطمئنا در آینده هم از من دور نخواهد شد و آن هم این است که یک روز در صحنه امداد، کاری انجام دهم که باعث آسیب بیشتر به مصدوم شود.
    روحشون شاد
    انشالله همه ما چنین طرز فکری داشته باشیم آمین
    میلاد جان ممنون از زحماتت
    پاسخ:
    سپاس برادر...خدا بیامرزه خانم حسنی را...

     واقعا غم بزرگی است...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">