ناگفته های یک حرکت بزرگ...به قلم میلاد صمیمی نعمتی
آغاز یک حرکت بزرگ ...رادیو پیشاهنگی
از آغاز سفر دو دل بودم...
حس بغض! خیلی سخت بود...
آنطرف حضرت زینب (س) اینطرف امام رضا(ع) حرم بودیم و روضه حضرت زینب تو گوشمون یا زینب(ص)
چشم حرامی با حرم روبرو شد...حرم روبرو شد...حرم رویرو شد...بیا برگرد خیمه ای کس و کارم من و تنها نگذار ای علمدارم...آب به خیمه نرسید فدای سرت...فدای سرت...
الله اکبر...
حالا این روضه میاد تو ذهنم...
دیگه چشمام جایی رو نمیبینه...
نون و قلم نبی ست و ما یسترون حسین
خلقت تمام حضرت زهراست خون حسین
هستی تمام ظاهر و مافی البطون حسین
با یک قیامتست هم الغالبون حسین
(در این قیام نقطه پرگار زینب است )
نون و قلم نبی ست و ما یسترون حسین
خلقت تمام حضرت زهراست خون حسین
هستی تمام ظاهر و مافی البطون حسین
با یک قیامتست هم الغالبون حسین
(در این قیام نقطه پرگار زینب است )
سردار سرسپرده جولان عشق کیست
تنها امیر فاتح میدان عشق کیست

روح دمیده بر تن بیجان عشق کیست
(اذن دخول در حرم یار زینب است )
ذرات و کائنات همه مرده یا خموش
در احتجاج بود زنی یک علم به دوش
آتشفشان خداوند در خروش
هو هوی ذوالفقار علی میرسد به گوش
(در هیبتی زحیدر کرار زینب است)
پیدا ترین ستاره زیبای خلقت است
زیباترین سروده لبهای خلقت است
زهرا ترین زهره زهرای خلقت است
لیلاترین لیلی لیلای خلقت است
شیوا ترین سؤال معمای خلقت است
(گنجینه جزیره اسرار زینب است )
چشم ستاره در بدر جستجوی ماه
بر روی نیزه دیده زینب گرفت راه
مبهوت مینمود به سر نیزه ای نگاه
آتش کشید جمله زدل تا کشید آه
کی، جان پناه زینب و اطفال بیپناه
(راحت بخواب چونکه پرستار زینب است )
از نای من به ناله چو افتاد نای نی
عالم شنید از پس آن های های نی
تو بر فراز نیزه و من در قفای نی
آنقدر سنگ خوردهام از لا به لای نی
تا این که یافتم سرت از رد پا نی
(عشق تو هست آتش و نیزار زینب است)
خورشید روی قله نی آشکار شد
کوچکترین ستاره سر شیرخوار شد
ناموس حق به ناقه عریان سوار شد
هشتاد و چهار خسته به هم، همقطار شد
زیباترین ستاره دنبالهدار شد
(در این مسیر نور جلودار زینب است )

حاج آقا رجالی دعا رو خواند ناگهان گفتم حاج آقا حضرت زینب خواهش میکنم...
حاجی نگاهی کرد.سری تکان داد به نشانه تایید.
شروع کرد...خواند...کبوترها پر کشیدن رفتن آسمون...
کبوتر دلمان همه جا پر میزد...مشهد الرضا...کربلا...نجف...سوریه...
شب عجیبی بود...یکی از بچه ها هم چند دقیقه ای خواند...قشنگ خواند...
نیت کرده بودم هر جور شده کار رادیو را به یه جایی برسونیم با بچه ها.
قبلش با حسینعلی باقری خیلی صحبت کرده بودیم.
تجربه موفق رادیو ماه نو باعث شد بیخیال رادیو پیشاهنگی نشیم و با حفظ روحیه پیشاهنگی کار خود را ادامه دادیم.
روز آخر بود.
نوبت به مصاحبه با فرمانده نهضت پیشاهنگان جناب آقای سید علی منیری رسید.
نمیدونم چی شد.اطراف را نگاه کردم همه ایستاده بودن! همه بودن از استاد موسویان تا استاد فریفته و حاج آقا رجالی و بچه های چنتا از استانها...
صحبتها شروع شد.
صدا را هم ضبط میکردیم با عصا زیاد نمیشد وایساد دستگاه را دادم به سید حمید امیری نشستم رو صندلی ...همه جا ساکت شد.
بعد کلی صحبت مفصل در مورد پیشاهنگی چشمان همه به هم گره خورد.
سکوت مطلق...آقای منیری رو به من کرد و گفت: ((این قسمت را به صورت صوتی با کلیک کردن بر روی عکس زیر گوش دهید))
و اینگونه بود که حرکتی بزرگ آغاز شد.
حرکتی که آفاق روشنی خواهد داشت.حرکتی با روحیه پیشاهنگی حرکتی با هویت پیشاهنگی...
رادیو پیشاهنگی رسانه پیشاهنگان جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا
المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجّتکَ
عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری
الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً
مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ
عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ ...
......................................................................................................
تشکر