سرباز گمنام وطن...به قلم میلاد صمیمی نعمتی
رنگ لباسهای سربازیش با بقیه سربازها فرق میکرد.
پوتینهایش بوی نجات میداد و در دستانش تفنگی نبود!
از رفتن فرار نمیکرد و دنبال کثری خدمت ،معافیت پزشکی معافیت کفالت و غیره نبود...
جالب بود! مدت خدمتش هم مشخص نبود...
حاضر بود اضافه خدمت هم بخورد...
از وظیفه شناسی اش بگویم که هرجا حرف از ایثار و فداکاری بود...نبود..ولی بود!
چه سربازی! در جنگ با طبیعت تیر ها خورده بود و در جنگ با غیر طبیعت درد ها کشیده بود.
سَرباز در فرهنگ فارسی معین این گونه معنی شدهاست:
آنکه آماده باشد که سر و جان خویش را در راه هدف خود فدا کند.
سپاهی، لشکری.
آنچه سرش گشاده بود؛ سربسته
ادامه متنش را میخوانم نوشته بود :سرباز در معنای کسی است که از جانش در پی آرمانی گذشته و از باختن سرش ابایی نداشته باشد.با خودم حساب کردم سرباز ما از سرش هم گذشته از جانش هم گذشته به فکر عمیقی فرو رفتم...هیچ صدایی نمیشنیدم
آهنگ زمینه ای به گوشم میخورد...جای برای زندگی...
باز میخوانم.. ولی معنای کاربردی این واژه برای کسی به کار برده میشود که پیشهٔ نظامیگری داشته باشد و در ارتش خدمت کند که بدین معنا سپاهی و لشکری هم میگویند.
ولی سرباز ما در هیچ سپاه و لشکری خدمت نکرده ولی آرزویش خدمت در سپاه امام زمان (عج) است...
در جات دیگر سربازها را نگاه میکردم
|
یعنی درجه سرباز ما؟... |
لباس خدمتش را که خسته از عملیات قبلی ،شسته بود ، روی بند اویزان کرد.
تیغ آفتاب رنگ سفید و سرخش را در چشممان فرو میکرد!
درد لذت بخشی بود! لبخند میزدم!
جلوتر رفتم...با خودم گفتم درجه این سرباز چی میتونه باشه!
لباسش را برداشتم و تکانی دادم! درجه ای نزده بود! استاد در کنارم آمد و گفت این درجه است...نوشته نجاتگر سه!
گفتم بله استاد درست میفرمایید...
سرش را روبه من به نشانه تقدیر از انها بر گرداند و گفت ولی درجه همه انها ایثار است...
عکس:(بچه های هلال احمر تفت بعد از یک عملیات نجات)
یک پایگاه دارند و زاغه مهماتشان همان انبار پشتیبانی عملیات است که همیشه اماده خدمت رسانی است.
ستاد مشترکشان قلبهایی پر مهر و همتشان به زلالی خلیج همیشه فارس و در یای خزر ما ایرانیان است که چه جانها از همین خلیج فارسها نجات دادند...
سرباز گمنام وطن لباسهایش سفید به رنگ صلح و سرخ به رنگ زندگی و امید به حیات است که جان پناه مردم در مقام ایثار نام گرفته اند.
سربازهای سرخ و سفید نیک ورزان جوانی هستند که با شور و اشتیاق به نجات جان و مال مردم بدون هیچ توقعی (منو یاد این شعر میندازن)
هر کجا که میرسد خبر، هر کجا که میدمد خطر ،میگشاید از چهار سو، چون عقاب تیز بال و پر...معنی نجات مردم است...لحظه نجات یک نفر...تکیه گاه ایمن از تلاطم و خطر دست یاور و شریف نجاتگر...
آری سرباز گمنام وطن ، نجاتگران و امدادگران هلال احمر هستند.
ایمن بمانید صمیمی