تارنمای یک نجاتگر

دست نوشته های میلاد صمیمی نعمتی

تارنمای یک نجاتگر

دست نوشته های میلاد صمیمی نعمتی

تارنمای یک نجاتگر

اینجا روایتی است از لحظه های مرگ و زندگی
لحظه های نجات جان یک انسان
لحظه های نجات یک زندگی
همه میگن چرا فوریتهای پزشکی نخواندی؟
من در جواب میگم:نجات کشورم مهم تره...
زندگیمان وقف نجات جان شما . . .
ایمن بمانید
میلاد صمیمی نعمتی
تکنسین عملیات امداد و نجات
کارشناس مدیریت عملیات امداد و نجات
نجاتگر جمعیت هلال احمر استان تهران و مازندران
ارزیاب سازمان جوانان هلال احمر
مربی امدادونجات جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران
مدرس طرح ملی دادرس سازمان جوانان جمعیت هلال احمر
داور المپیاد کشوری آماده وزارت آموزش و پرورش و سازمان جوانان هلال احمر
عضو فعال سازمان جوانان جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران
دبیر کانون دانشجویی دانشکده هلال احمر استان تهران
عضو فعال سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران
موسس انجمن علمی دانشجویان آتش نشان اولین انجمن علمی دانشجویان آتش نشان کشور
شهروند برگزیده کشور در اولین جشنواره شهروند برگزیده ایران
جوان برتر کشور در جشنواره حضرت علی اکبر(ع)
Saving Lives Through Education
نجات جان افراد ، از طریق آموزش
همه مسئولیم برای نجات جان مردم کشور خود و مردم جهان تلاش کنیم
این تلاش میتواند در صحنه یک جنگ باشد میتواند در فضای سایبری باشد
مهم فقط نجات است! نجات!
ایمن بمانید صمیمی
...............................................
پل ارتباطی ما:
ircs@chmail.ir
09213158528
تلگرام @rescuer
شبکه مستند ایثار
http://www.aparat.com/MILADRESCUE
شبکه ماه نو
http://www.maheno.net/profile/miladrescue
:Twitter
miladrescue@

نویسندگان
پیوندهای روزانه
پیوندها
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۵ آبان ۹۸، ۱۵:۳۵ - فرم شناسایی اولیه شرکت‌های خدمات فنی و مهندسی
    عالی
  • ۱۹ بهمن ۹۴، ۱۸:۰۵ - سجاد سرابی-خوزستان
    روحش شاد

بیژن دفتری مهره ای بود که نسوخت...به قلم میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | پنجشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۲، ۰۹:۲۳ ب.ظ

*دفتری مهره ای بود که نسوخت!*

تیتر سنگینی است.
اینکه یک غول امداد و نجات و مطرح در جهان را بیماری زمین گیر کند.درد بزرگی است...
این روزها ادمهای زیادی هستند که خود را میخورند و در غم از دست دادن مردی بزرگ که زندگی و جوانی اش را در مسیر نجات گذاشته بود از درون خود فریاد میزنند و های های گریه میکنند.
شاگردش باشی یا دوست و رفیقش فرقی ندارد.
ناراحت میشوی وقتی مردی که سالها نامش گره خورده با امداد و نجات بود را از دست بدهی!
میخواهم عمق ناراحتی جامعه امداد و نجات کشور را در کلماتی خلاصه کنم.
اما خود را سرزنش میکنم که قلمم این روزها خط سیاهی مرگ را به دنبال خود یدک میکشد.
یاد استاد می افتم...
روزهایی که در پژوهشکده سوانح طبیعی بی اختیار نگاهم به چشمانش می افتاد.
کنار درب اتاقش می ایستاد و دقایق زیادی در بین دانشویان بود.درد و دلهایشان را گوش میداد.
مشکلاتشان را پیگیر بود و گره گشای سختی ها بود.
کاش دوباره کلاسهای استاد تکرار میشد.
خوشحالم حرفی میزد یادداشت میکردم.
ناراحتم که خوبان همه میروند...
اما دفتری مهره ای بود کلیدی که نسوخت!
منظور این است که خدا را شاکریم حد اقل برای یکبار هم که شده به پیشکسوتان امداد  و نجات بها داده شد و قبل از مرگشان کتاب تجربیاتشان برای همگان تهیه شد و گنجینه ای ماندگار تبدیل شد.
مطمئنم استاد دفتری هم با روحی ارام این جهان را ترک کرد.
ای کاش توجه به پیشکسوتان در کشور بیشتر شود و امیدوارم نرسد زمانی که ناگهان افسوس رفتن ستاره ای دیگر را بخوریم.
ادامه دارد...
  • میلاد صمیمی نعمتی

بیژن دفتری مهره ای بود که نسوخت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">