یک قدم تا مرگی تصادفی...میلاد صمیمی نعمتی و وحید خلجی
مرحوم میلاد صمیمی نعمتی و حید خلجی
ساعت چند بعد از ظهر بود که با ماه نویی یا قرار گذاشتیم.....قرار به عقب افتاد....ساعت 20:30شب روبروی ایستگاه آتش نشانی شیخ بهایی....سلام کجایید دوستان....ما منتظریم...ساعت:10 23 هنوز سر قرار بودیم و دوستان ماه نویی هم....هیچ خبری نبود...صبر عیوب....عمر نوح....بماند...اس ام اس دادم...به آقای صادق زاده....ناراحت بودم...گفتم ما رفتیم....نمیخواهد بیایید...به وحید گفتم بیا بریم...حرکت کردیم یه 4راه اول رسیدیم...تصمیم داشتم گوشی را خاموش کنم که تا از 4راه گذشتیم صدای ترمز و ...ناگهان متوجه یک پیکان شدیم که چراغ قرمز را رد کرد و پس از برخورد با یک پژو 405به سمت ما منحرف شد....ما اشهد خود را خواندبم...پیکان بعد از برخورد با جدول و یک میله آهنی در نزدیک به 1متری ما متوقف شد...همین موقع ماه نویی ها زنگ زدند...گفتم زود بیایید تصادف شده....باورشون نمیشد...وحید هم هنوز در هوا بود....با خودم گفتم : حالا پاقدم رو داشتید....خطر از بیخ گوشمان رد شد...عجل معلق....مراسم ختمم هم جلوی چشمانمان دیدیم....بگذریم...سریع همه عملیات های لازم را انجام دادیم...یک مصدوم داشت که خوشبختامه مصدومیت جدیی نبود...همان موقع ماه نویی ها هم رسیدند...آقای صادق زاده به مزاح گفتند که پاقدمتو...صحنه را تثبیت کردیم و کارمان تمام شد.....محل را ترک کردیم تلفن همراه باقری زنگ زد..آرش توکلی بود...میگفت اتوبوسشان ترمز بریده..همه خندمون گرفت.....تا صبح همراه با دوستان ماه نویی در اصفهان بودیم...شب عجیبی بود...همراهان:حسینعلی باقری.آقای صادق زاده خانه سر..آقای زندی..وحید خلجی...دست همشون هم درد نکنه...همه جای اصفهان را همراه با توضیهات مفصل گشتیم..ممنون از همه بچه های اصفهان...
- ۹۰/۰۵/۱۳