دره مرگ..به قلم میلاد صمیمی نعمتی
بچه که بودم همیشه از تاریکی مخصوصا از دره های تاریک میترسیدم...
ولی الان ترسی ندارم...
کشیک امداد و نجات جاده ای ما در کنار راهدار خانه منظریه در محور هراز مدتی بود مستقر شده و ارائه خدمات میکرد.
مثل هر روز در محوطه پایگاه با وحید خلجی و محمد مرزبان در حال قدم زدن و گفتگو بودیم که ناگهان خبر یک سقوط یک پراید به دره در منطقه رینه در از طریق پایگاه امداد و نجات گزنک به ما اعلام شد.
تجهزات انفرادی خود را برداشتم و کلاه ایمنی را بر سر و دستکش های خود را پوشیدم.
خیلی سریع به همراه یک خودروی نجات و یک آمبولانس به منطقه مورد نظر اعزام شدیم.
من و محمد مرزبان با خودروی نجات حرکت خود را شروع کردیم...
مسیر با پیچهای خطرناک فراوان حرکت ما را کند کرده بود...
جاده تمامی نداشت ...
نورچراغ گردان و چراغهای چشمک زنهای خودروی نجات مسیر را برای نجات باز میکرد و روی کوه به یادگار خط امداد را مشخص میکرد.
گه گاه هم خودرو نجات فریاد نجات را از طریق آژیر خود به گوش جاده زده ها میرساند.جاده تمام شد..
بعد چند دقیقه به محل حادثه رسیدیم.ازدحام جمعیت از دور مشخص بود.
سریع از خودرو پیاده شدم و از افراد پرس و جو کردیم در مورد حادثه .
همه بالای دره جمع شده بودند. مضطرب و نگران. خودم را معرفی کردم گفتم محل سقوط کجا است؟
همه گفتن برید پیچ بالایی سریع خودم را به بالا دست رساندیم.
آمبولانسای خودمون رسیده بودند .
سریع با کمک وحید خلجی موتور برق و پرژاکتورهای خودروی نجات را فعال کردیم نیروی انتظامی و پلیس راه و آتش نشانی هم در محل حادثه حاضر شدند ولی کاری از کسی بر نمی امد
.همه چشمها ما را نگاه میکرد.
سریع یکی از بچه ها کارگاهی برپا کرد و یک بک آپ هم گرفتیم.
دره عمیق و تاریک بود و با پستی و بلندی های متعددش توانای دیدن زیر پای خود را نداشتیم.
چراغ پیشانی خود را روشن کردم و .و بر روی طناب سوار شدم. یک پرژکتور دستی و بیسیم دستی را نیز بر داشتم.
به سمت پایین حرکت کردم شیب بسیار تندی بود و کوچکترین حرکت اشتباه سیل عظیمی از سنگ را به پایین دره روانه میکرد .
محمد رضا نجفی مثل همیشه زودتر از ما رسیده و خودش را با زحمت بسیار به بالای خودرو رسانده بود.
چند سنگی از زیر پایمان سور خورد و به پایین رفت.سریع هشدار دادیم و او هم پناه گرفت. 50 متر طناب اضافه هم با خود به پایین بردم ...به انتهای طناب که رسیدم برای ادامه مسیر با کمک امین نظری طناب را بر روی کارگاه اصلی دوسر طناب کردیم.
در همین حال ناگهان از بالای دره صدای فریاد و داد به گوشمان رسید.به بالا نگاه کردیم که ناگهان دیدم یک پیکاپ تا وسط به صورت معلق در بالای دره قرار گرفت و در حال سقوط به دره بود
.حجم عظیمی از سنگ به پایین دره سرازیر شد.
فقط فکرم مصدومین و محمد رضا نجفی بود که آسیبی نبینند.
با خود گفتم هر لحظه امکان سقوط خودرو به دره هست...
سریع با چراغ و هشدار دادن افراد پایین دست را مطلع کردیم و پناه گرفتند.
چند ثانیه ای پرژاکتورهای خودروی نجات خاموش شد.
سکوت همه جا را فرا گرفت.صدای فریاد محمد رضا نجفی در دره پیچیده بود و میگفت کسی به پایین نیاد..سنگ میاد روی ما...
هنوز سکوت حاکم بود و صدای پارس چند سگ هم از اطراف به گوش میرسید.کوه سر به فلک کشیده و دره عمیق همش در ذهنم لحظه سقوط پراید مجسم میشد و میگفتم چه حادثه بدی برایشان اتفاق افتاده.
از پایین دره چیز زیادی معلوم نبود به کار خود ادامه دادیم با بالا در ارتباط بودیم و ایمنی صحنه دوباره تامین بود ولی هر لحظه اماده سقوط سنگ از کوه بودیم.امین به بالای دره رفت و من هم منتظر علامت دهی محمد نجفی بودم تا طناب را به پایین رها کنم.
باز هم ریزش سنگ..پشت سر هم از بالا فریاد میزدند مواظب باشید سنگ اولی و دومی و سومی را با جا خالی دادنهای پشت سر هم به سلامت طی کردم ولی ناگهان سنگی دیگر از بالا ول شد و با ساق پای من بر خورد کرد.درد شدیدی داشت.
محکم به کوه خوردم و از بالا صدا آمد که میگفتند سنگ خورد به میلاد...ترسیدم چون میدانستم ممکن است به هوای من خود را به پایین دره برسانند و دوباره سنگهای دیگری بر سر و کله من برخورد کند.
سریع درد را فراموش کردم و بلند شدم و علامت دادم چیزی نیست.
و کار خود را ادامه ادیم لحظه مهم فرا رسید و مهم صدا زد و یکی از افراد محلی علامت داد تا طناب ریزی صورت گیرد.
طناب را انداختیم ولی بر خلاف تصور طول طناب کم بود و باید گارگاه را رها میکردیم.کاری نمیشد کرد.سریع یومار را برداشتم و با کمک آن خود را به محل اتصال دو طناب رساندم گره را رد کردم و روی طناب بالا سوار شدم.
طناب پایین را رها کردم و خود را از طناب آزاد کردم و طناب را به پایین بردم و به فرد محلی که نامش قاسم بود رساندم و او طناب را به محمد رضا داد و با کمک هم مصدوم را بالا کشیدند. از ظاهر امر مشخص بود که فرد مصدوم جانش را از دست داده است.
محمد از پایین دره به من رسید و طنابها را به اوم دادم روی شیب بدی قرار گرفته بودیم و جسد را از بالا کشیدند.
سریع خود را از مسیر جسد خارج کردیم و با کمک محمد نصیری خود را به روی جاده رساندم.محمد مرزبان هم گفت بزار طناب بریزم بیایی بالا ولی به دردسرش نمیارزید.
خود را به بالا رساندم و سریع کیسه جسد را همزه آغاز برای ما آورد و باکمک هم مصدوم را داخل کیسه گذاشتیم.
متاسفانه سر مصدوم کاملا متلاشی شده بود.
عکس بالا خودروی پراید است که به دره سقوط کرده بود و با جرثقیل 911 توانستند خودرو را در بیاورند
شرح ما وقع و جزئیات حادثه:
اول از همه در مورد پیکاپ : خودرویی که در حین عملیات نزدیک بود روی سر بچه ها سقوط کند و به ته دره بیوفتد خودروی پیکاپ نیروی انتظامی بود که در جریان این حادثه سرباز نیروی انتظامی خود را زیر خودرو می اندازد تا جلوی خودرو را بگیرد و خوشبختانه آسیب جدی ندید.
خودرو در دنده نبوده و فقط ترمز دستی فرد کشیده شده بود و این امر باعث خلاص شدن ماشین و عمل نکردن ترمز دستی شد.
راننده پراید به علت سرعت بالا و عدم استفاده از کمربند ایمنی از خودرو به بیرون پرت شد و سر اش کاملا متلاشی شد.چند بی احتاطی به قیمت مرگ در دره مرگ...
خانواده داغ دار..کودکی یتیم...کابوس مرگش را در آن دنیا هم فراموش نمیکند.
درسهای آموختنی از این حادثه:
طبق معمول نبستن کمربند ایمنی جان یکی را نجات میدهد ..جان یکی را نجات نمیدهد.مسافر پراید کمربند نبسته بوده و سریع میپره بیرون و زنده میمونه.ولی راننده داخل خودرو میماند و بعد از 300 متر سقوط به ته دره می افتد و جان به جان افرین تسلیم میکند.
سرعت غیر مجاز و عدم توانایی در کنترل وسیله نقلیه هم تکرار حوادث گذشته است که قلم ما ا این تکرارها خسته شده است.
جاده غیر ایمن...اگر جاده یک گارد ریل مناسب و حاشیه بندی و خط کشی و تابلو های استاندارد داشت شاید این اتفاق ابعاد کوچکتری داشت ولی میبینیم که جاده ای در این ارتفاع متاسفانه از لحاظ ایمنی صفر است...
هیچگاه خودروی خود را با دستی کشیدن رها نکنید.حتما خودرو را در دنده قرار داده و پشت چرخ آن یک سنگ یا وسیله ای جهت تثبیت بگذارید.در این حادثه ما خیلی خوش شانس بودیم که پیکاب نیروی انتظامی به رویمان سقوط نکرد.
منطقه عملیاتی خود را کاملا با نوار ببندید تا افراد غیر متخصص و تماشاگر ها به صحنه وارد نشوند.
همیشه هنگام رفتن به دره و نقاطی که ریزش دارد مواظب زیر پای خود باشید که سنگی از زیر پایتان به پایین سر نخورد.
ساق بند و ضربه گیرهای پا و دست از مهمترین وسایل انفرادی عملیات هستند که متاسفانه ما هیچکدام را نداشتیم و ساق پام در این حادثه آسیب دید که اگر این وسیله را داشتیم اسیب نمیدیدم.
زیر بوته ها و جاهایی که میخواهید در آن مستقر شوید و یا لحظاتی در عملیات تعلیق قرار بگیرید را با دقت بررسی کنید. زیرا ممکن است حشره یا جانوران خطرناکی جان شما را تهدید کنند.در این حادثه هنگام بالا آمدن از دره چندید عقرب و جک و جانورهای مختلف از کنارمان عبور میکردند و ما هم حیران این بودیم که چه شانسی داشتیم که کاری با ما نداشتن..
اگر مصدومتان در حادثه آسیب جدی دیده مثلا سرش متلاشی شده و مرده.خواهشا روی سر و صورت جنازه را بپوشانید تا همراهان و مردم از دیدن این صحنه ها متاثر نشده و مصدوم اضافی ایجاد نکنید :)
کیسه جسد متتناسب با سایزجسد همیشه به همراه داشته باشید.
بسته بندی جسد از نکات مهم هست که باید اصولی انجام بشه و الا دردسرش برای مرده شور باقی میماند.
همیشه تمامی جزئیات حادثه را در یک دفترچه یادداشت ثبت کنید و به همراه داشته باشید.
آستین لباس و پاچه شلوار خود را همیشه در عملیاتها مخصوصا عملیاتهای شبانه ببندید زیرا ممکن است حشرات و جانوران مختلف وارد لباستان شوند.
کفش مناسب عملیات همیشه داشته باشید.ما که همیشه کفش مناسب محیط عملیاتی به همراه داریم.
وسایل خود را در پایان عملیات شمارش کرده و کاملا تمیز کنید.
در هنگام عملیات یکی از اعضای گروه را جهت تصویر برداری و مستند سازی تعیین کنید.
بیسیم دستی همیشه همراه داشته باشید و موج ان را با دستگاه خودروی خود ست کنید.
کیف انفرادی کمکهای اولیه همیشه همراه داشته باشید.
در عملیاتهای شبانه نور کافی را تهیه کنید زیرا نور کافی مساوری با نجات جان نجاتگران و مصدومین است.
از جسد نترسید.
با افراد بومی محل همکاری کنید و از تجربیات آنها استفاده کند و صحنه حادثه را آرام نگه دارید.
مواظب خودرو ها و سوخت مولدهای برق و ست نجات خود باشید در در هنگام طولانی شدن عملیات دستگاه از کار نیوفتد.
امیدوارم شاهد این صحنه های دلخراش نباشیم.تشکر ویژه از محمد رضا نجفی نجاتگر شعبه آمل
اعضای گروههای امداد و نجات: 1محمد رضا نجفی 2میلاد صمیمی نعمتی3 امین نظری
4حمزه آغاز 5وحید خلجی6 رضایی7 اکبر پیشاهنگ 8محمد مرزبان9 محمد نصیری
خودروها: دودستگاه آمبولانس و یک خودروی نجات
...ایمن بمانید صمیمی
چقدر خوبه که خاطرت رو ثبت می کنید. موفق باشید.