تارنمای یک نجاتگر

دست نوشته های میلاد صمیمی نعمتی

تارنمای یک نجاتگر

دست نوشته های میلاد صمیمی نعمتی

تارنمای یک نجاتگر

اینجا روایتی است از لحظه های مرگ و زندگی
لحظه های نجات جان یک انسان
لحظه های نجات یک زندگی
همه میگن چرا فوریتهای پزشکی نخواندی؟
من در جواب میگم:نجات کشورم مهم تره...
زندگیمان وقف نجات جان شما . . .
ایمن بمانید
میلاد صمیمی نعمتی
تکنسین عملیات امداد و نجات
کارشناس مدیریت عملیات امداد و نجات
نجاتگر جمعیت هلال احمر استان تهران و مازندران
ارزیاب سازمان جوانان هلال احمر
مربی امدادونجات جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران
مدرس طرح ملی دادرس سازمان جوانان جمعیت هلال احمر
داور المپیاد کشوری آماده وزارت آموزش و پرورش و سازمان جوانان هلال احمر
عضو فعال سازمان جوانان جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران
دبیر کانون دانشجویی دانشکده هلال احمر استان تهران
عضو فعال سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران
موسس انجمن علمی دانشجویان آتش نشان اولین انجمن علمی دانشجویان آتش نشان کشور
شهروند برگزیده کشور در اولین جشنواره شهروند برگزیده ایران
جوان برتر کشور در جشنواره حضرت علی اکبر(ع)
Saving Lives Through Education
نجات جان افراد ، از طریق آموزش
همه مسئولیم برای نجات جان مردم کشور خود و مردم جهان تلاش کنیم
این تلاش میتواند در صحنه یک جنگ باشد میتواند در فضای سایبری باشد
مهم فقط نجات است! نجات!
ایمن بمانید صمیمی
...............................................
پل ارتباطی ما:
ircs@chmail.ir
09213158528
تلگرام @rescuer
شبکه مستند ایثار
http://www.aparat.com/MILADRESCUE
شبکه ماه نو
http://www.maheno.net/profile/miladrescue
:Twitter
miladrescue@

نویسندگان
پیوندهای روزانه
پیوندها
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۵ آبان ۹۸، ۱۵:۳۵ - فرم شناسایی اولیه شرکت‌های خدمات فنی و مهندسی
    عالی
  • ۱۹ بهمن ۹۴، ۱۸:۰۵ - سجاد سرابی-خوزستان
    روحش شاد

۲۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هلال احمر» ثبت شده است

ضرورت انتخاب یک هلال‌احمری برای ریاست جمعیت

میلاد صمیمی نعمتی | شنبه, ۸ آبان ۱۴۰۰، ۰۲:۰۰ ب.ظ

ضرورت انتخاب یک هلال‌احمری برای ریاست جمعیت

ضرورت انتخاب یک هلال‌احمری برای ریاست جمعیت

یک امدادگر جمعیت هلال احمر بر ضرورت انتخاب رییس جمعیت هلال احمر از میان گزینه‌های دارای سابقه فعالیت در این جمعیت تاکید کرد.

به گزارش ایسنا، میلاد صمیمی نعمتی در یادداشتی که پیرامون انتخاب رییس جدید برای جمعیت هلال احمر نوشت، آورده است:‌ « طی روزهای آتی شورای عالی هلال احمر درباره گزینه های جدید رییس این جمعیت تصمیم می گیرد. تا به حال حتما افرادی برای ریاست این نهاد امدادی ثبت نام کرده اند که از چند و چون آنها خبری ندارم اما به عنوان کسی که از دوران کودکی و نوجوانی داوطلب و امدادگر هلال احمر بوده ام، در این مقطع حساس لازم می دانم چند نکته را متذکر شوم.
جمعیت هلال احمر یک نهاد مردمی است که بر پایه جوانان، امدادگران و داوطلبان خود می چرخد و در سال آینده صدساله می شود. هیچ نهاد اجتماعی تابه حال در ایران نتوانسته که به این سن و سال برسد و روز به روز شکوفاتر شود. شاید دلیل این اتفاق این باشد که هلال احمر ورودی دارد اما خروجی ندارد. اعضا آن چه داوطلب باشند و چه مدیر و کارمند وقتی پای شان در هر سن و سالی به آنجا باز می شود، دیگر تمایلی برای جدایی از آن ندارند حتی اگر دوره کاری و یا مدیریت شان تمام شود. کار کردن در جمع این خانواده بزرگ همیشه لذت بخش است و از همین رو آدم را پاگیر می کند.

شاید به همین دلیل هم باشد که در سطوح ارشد، مدیرانی در این جمعیت بیشتر موفق ظاهر می شوند که پله پله رشد کرده باشند و یا با شناخت و تجربه قبلی پای در این عرصه گذاشته باشند. جمعیت هلال احمر در طول سالیان گذشته متاسفانه از همین نقطه آسیب دیده و ضربه خورده است. مدیرانی ناآشنا با این فضا و اعضای آن وقتی در سطوح ارشد مسئولیت می گیرند مدت زمان زیادی را برای شناخت و ارزیابی از دست می دهند و در همین مدت هم با بی تجربگی فرصت هایی را از دست می دهند و یا آسیب ها و حاشیه هایی را ایجاد می کنند. 
اکنون و در آستانه صد سالگی این نهاد مردمی و شروع یک دولت جدید ضرورت حضور یک مدیر ارشد توانمند و در عین حال دارای شناخت و تجربه کاری در این جمعیت بیشتر از گذشته احساس می شود. در چند سال گذشته شاید به دلیل همین نیاز بود که با فشار اعضا داوطلب، امدادگران و بدنه داخلی هلال احمر، شورای عالی به مثابه یک مجلس قانونگذاری در این نهاد مصوبه ای را تایید کرد که تجربه کاری در سطوح ارشد هلال احمر را برای کاندیداهای ریاست این نهاد الزامی می کرد.

امید است با تن دادن به این خواسته مهم و رعایت این قانونِ درست، رییس جدید جمعیت هلال احمر فردی باشد که طعم شیرین خدمت را در دوره های گذشته چشیده و با زیروبم های این نهاد بشردوستانه کاملا آشنا باشد وگرنه عدم رعایت قانون و بی توجهی به خواسته بدنه داخلی این جمعیت، روزهای روشنی را برای آن به دنبال نخواهد داشت.»

انتهای پیام

  • میلاد صمیمی نعمتی

نشان مهربانی با حضور امدادگر جوان هلال احمر میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۳۲ ق.ظ

لینک برنامه در تلوبیون : نشان مهربانی قسمت یازدهم 

جهت دانلود در تلویبیون ثبت نام کنید و یا جهت مشاهده آنلاین از  طریق گوگل پلاس یا فیس بوک وارد تلویبیون شوید.

  • میلاد صمیمی نعمتی

مراسم تشییع و خاکسپاری مسعود برهان امدادگر هلال احمر استان تهران

میلاد صمیمی نعمتی | يكشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۳، ۱۲:۱۸ ق.ظ

  • میلاد صمیمی نعمتی

حجت‌الاسلام معزی نماینده ولی‌فقیه در جمعیت هلال احمر شد + متن حکم

میلاد صمیمی نعمتی | يكشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۳، ۰۱:۱۴ ب.ظ

حجت‌الاسلام معزی نماینده ولی‌فقیه در جمعیت هلال احمر شد + متن حکمعبد الحسین معزی

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکمی حجت الاسلام آقای حاج شیخ عبدالحسین معزی را به عنوان نماینده ولی فقیه در جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران منصوب کردند. متن حکم رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجة‌الاسلام آقای حاج شیخ عبدالحسین معزی دامت توفیقاته

با توجه به فقدان روحانی دلسوز و خدمتگزار جناب حجة‌الاسلام آقای غیوری که سال‌های متمادی در جمعیّت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران منشاء خدمات فراوان بودند، جنابعالی را که برخوردار از شایستگی و صلاحیت و احساس مسئولیت در قبال محرومیت‌های مادّی و فرهنگی هستید، به عنوان نماینده‌ی خود در آن جمعیّت منصوب می‌کنم.

جمعیت هلال احمر با اهداف والای بازآفرینی روحیه اعتماد به نفس و امید و آرامش بخشیدن به جان‌های خسته از حوادث طبیعی و فراهم کردن وسایل آسایش برای تن‌های رنجور، فارغ از مرزبندی‌های جغرافیایی، دینی، قومی و نژادی تأسیس شده است و منطبق بر تعالیم و دستورهای دین مبین اسلام است.

با توجه به اهمیّت و ظرفیت‌های فراوان مادّی و معنوی این جمعیّت و با آگاهی از توانمندی‌ها و تعهد جنابعالی، انتظار می‌رود که با هدایت و نظارت بر امور، به تقویت و گسترش این تعالیم گرانبها و زندگی‌بخش در مجموعه‌ی اعضای وابسته به این جمعیّت، بویژه جوانان، و پیشی جُستن و همیاری کردن در کار نیک خدمت‌رسانی به آسیب‌دیدگان از حوادث طبیعی و سایر وظایف جمعیّت همّت گمارید.

از خداوند متعال توفیق جنابعالی و همه‌ی مسئولین و دست‌اندرکاران هلال احمر را در تحقق هر چه بیشتر اهداف آن مجموعه خواستارم.
سیّد علی خامنه‌ای

14/ دی ماه/ 1393

  • میلاد صمیمی نعمتی

سقوط عجیب کامیون و عملیات گروه نجات در دره+تصاویر

میلاد صمیمی نعمتی | جمعه, ۱۴ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۵۰ ب.ظ

این مطلب را در فارس نیوز بخوانید: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930917000028

پاییزی دیگر و تگرگ های بی امان آسمان به زمین سر به فلک کشیده محور هراز !

شاید کمتر کسی پا در جاده فرعی گل زرد گذاشته باشد،جاده ای خاکی که مسیر رسیدن به غار گل زرد و دسترسی آسان گله داران قدیمی منطقه لار و پلور  پلور است.

مقدمه نوشته ام گواه یک حادثه در این مسیر است!

همه در حال آماده سازی تجهیزات پایگاه بودیم و امادگی بالایی برای انجام عملیات داشتیم.

خودروی نجات هم در حال اماده سازی برای پاسخگویی به عملیاتهای احتمالی بود.

جمع هم جمع عملیاتی بود من و خسرو باقری و سجاد آراسته و ...

خسرو با خونسردی تمام میگفت من تو پست باشم حادثه نداریم یا اگرم باشه بخیر میگذره!

از اعتماد به نفسی که داشت خوشم اومد ولی دلم شور میزد و حس میکردم چند روز سخت و عملیاتی را خواهیم داشت.

شارژر گوشی را نیاورده بودم با خودم و دغدغه فکریم شده بود اینکه چجوری گوشی را شارژ کنم که خاموش نشه!

اومدم چنتا عکس و چند صحنه فیلم از آماده سازی خودرو گرفتم و رفتم پیش بچه های راهداری گفتم اقا شارژر کسی داره؟

هیچکس شارژر نداشت و اومدم بیام بیرون یه مزدا دم پایگاه وایساده بود و داشت با خسرو صحبت میکرد.

پرسیدم چی شده سجاد گفت میلاد بجنب کهیه ماشین افتاده تو دره!

تا اینو گفت ناخوداگاه  تصویر یه خودروی سواری مثلا پراید تو ذهنم نقش بست که افتاده ته دره!

سریع سوار امبولانس شدیم و دوربین را روشن کردم.

خسرو و سجاد با نجات رفتن من هم با امبولانس همراه با نورا... زارع به سمت محل حادثه در منطقه گل زرد راهی شدیم.

هوا تاریک تاریک بود و چراغهای چشمک زن خودروی نجات و نور یه خودروی دیگه از دور مشخص بود بارندگی هم ادامه داشت و تگرگ شروع شده بود با شدت کم.

جاده خاکی تبدیل به جاده گلی شده بود و حرکت در اون بسیار خطرناک بود.

به صحنه رسیدیم نزدیک که شدیم از داخل امبولانس نورخودرو را دیدم متوجه شدم کامیون داخل دره افتاده.

هیچ چیز دیگه ای معلوم نبود.

از افرادی که در محل بودن اطلاعاتی گرفتم و گفتن که مصدوم پایین افتاده.

سریع خسرو با یه حلقه طناب خودشو به مصدوم رسوند منم سریع با پتو رفتم بالا سر مصدوم و وضعیتش را بررسی کردیم.

مصدوم بیشتر ترسیده بود و به قیافش میخورد ادیکت باشه × !

نور پرژاکتور خودروی نجات که منطقه را روشن کرد با دیدن صحنه حادثه گرخیدم!

همه شهادت میدادن که تا حالا تصادف این شکلی ندیده بودن و عملیات اینطوری نداشتن!

قضیه از این قرار بود که با روشن شدن منطقه یک غلتک  که به روی کامیون بسته شده بود در دره مشاهده شد.

همه میگفتن چجوری ممکنه خودرو به این سنگینی اون ور دره افتاده باشه!

همه هنگ کرده بودن!

به هر شکلی بود مصدوم را پتو پیچ کردیم  تا دمای بدنش حفظ بشه و سریع روی بسکت تثبیتش کردیم.

نگران این بودم خادیی نکرده غلتک و کامیون یهو به روی ما نیوفتن.

چون واقعا مهار این دو خودرو غیر ممکن بود.

از مردم خواستم از لب دره برن کنار چون ریزش سنگ اذیتمون میکرد.

چند نفر هم از مردم اومدن کمک منطقه شیب دار بود و تا دم امبولانس مصدوم با سر انتقال دادیم.

بالای دره که رسیدم فکر کردم جنگه!

همه اومده بودن از بچه های راهداری و پلیس تا بچه های آب معدنی و محلی ها و ...

انقدر شلوغ بود که  خدا میدونه!  لودر و خودروهای مختلف و آدمهای رنگ و وارنگ که صحنه را نگاه میکردن و ما رو تشویق کردن.

همه خوشحال بودن که مصدومان نجات پیدا کردن.

بردیمشون داخل آمبولانس  اقدامات تکمیلی را انجام دادیم.راننده غلتک هم ازناحیه سر دچار جراحت شدیدی شده بود.

لب جاده دم پایگاه ، بچه های اورژانس منتظر ما بودن که مصدومین را بهشون برسونیم و انتقال بدن به بیمارستان.

سریع به جاده رسیدیم و مصدومین را تحویل بچه های اورژانس دادیم.

نکته جالبش این بود که راننده حافظه کوتاه مدتش دچار اختلال شده بود بیش از صد بار از من پرسید راننده غلتک چی شد؟ خونی که روی سنگها ریخته شده بود مال کی بود؟ منم خداوکیلی دیگه داشتم قاط میزدم :) ولی با ملایمت و مهربانی پاسخشو میدادم تا رنجش خاطری پیش نیاد.

خدا به بچه های 115 رحم کنه که باید این مصدوم پر حرف را تا درمانگاه یا بیمارستان میرسوندن! 

آخر عملیات امداد و نجات را عشقه! شستشوی امبولانس از گل و لای و خون

 

 

  • میلاد صمیمی نعمتی

در مسیر نجات همراه با فرشتگان نجات

میلاد صمیمی نعمتی | جمعه, ۷ آذر ۱۳۹۳، ۰۸:۴۳ ب.ظ

دیگر زمان آن رسیده است که آنچه در سراسر کشور رخ میدهد به تصویر کشیده شود.

صحنه هایی از نجات جان مردم کشورم توسط امدادگران گمنام جمعیت هلال احمر.

مسیری که طی خواهیم کرد مسیری است پر از چیزهای ناشناخته.

صحنه هایی دیده نشده! صحنه هایی خوشحال کننده و صحنه هایی دلخراش...

این است صحنه نجات.

در این صحنه بازیگر اصلی فرشتگان نجات هستند.

فرشتگانی به رنگ سفید و سرخ جامه...

فرشتگان نجاتی که دست امداد به سوی مصدومان نا امید دراز میکنند و امید را در دلشان زنده میکنند.

به لطف خدا...

دوربین و تجهیزات را در دست گرفته و به نقاط مختلف کشور خواهیم رفت و صحنه هایی از عملیاتهای امداد و نجات را به تصویر میکشیم...

باشد تا صحنه های کوچکی از ایثارگری های امدادگران جمعیت هلال احمر در تاریخ ثبت و ماندگار شود.

ایمن بمانید صمیمی 

......................................

با افتخار پیش درامدی بر مستند فرشتگان کوهستان.

انونس شماره یک مستند فرشتگان نجات 

  • میلاد صمیمی نعمتی

اصحاب رسانه و خبرنگاران امدادگر جمعیت هلال احمر ایران به جنبش جهانی حمایت از امدادگران داوطلب پیوستند.
به گزارش اداره کل روابط عمومی و ارتباطات مردمی جمعیت هلال احمر، خبرنگاران حوزه هلال احمر همصدا با داوطلبان، امدادگران، جوانان و نجاتگران جمعیت های ملی به جنبش جهانی حمایت از امدادگران داوطلب پیوستند
بنابراین گزارش این خبرنگاران که پیش از این دوره های امدادگری را گذرانده و خبرنگاران داوطلب جمعیت هلال احمر نیز محسوب می شوند به همراه وحید رحمتی، مدیرکل روابط عمومی و ارتباطات مردمی جمعیت هلال احمر در اعتراض به جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و رفتار ظالمانه با امدادگران و در جنگ های اخیر منطقه و سوانح غیرطبیعی، خواستار تضمین ایمنی امدادگران و نجاتگران شدند.
پیش از این نیز امدادگران، جوانان و نجاتگران بسیاری در سراسر جهان با انتشار بیانیه ای ضمن محکومیت کشته شدن امدادگران در حوادث و سوانح، با پیوستن به جنبش جهانی حمایت از داوطلبان ما (protectourvolunteers#)  به حمایت از بشردوستان و امدادگران و نجاتگران سراسر جهان پرداختند.

  • میلاد صمیمی نعمتی

به نقل از پایگاه آموزشی خبری RESCUE__112 در اینستاگرام: مهیار مجیب مجری محبوب  برنامه پرطرفدار رنگین کمان که از شبکه تهران پخش میشود در اقدامی هم صدابا امدادگران و نجاتگران هلال احمر و صلیب سرخ در جنبش جهانی حفاظت از داوطلبان هلال احمر و صلیب سرخ با انتشار عکس خود در اینستاگرام در این حرکت بشر دوستانه شرکت کرد.

#protectourvolunteers Mahyar Mojib Children's implements the program work in Network TV5, Tehran, Iran

مهیار مجیب هم به جنبش حفاظت از امدادگران و نجاتگران داوطلب هلال احمر و صلیب سرخ جهانی پیوست

21464e_7bcc.jpg

  • میلاد صمیمی نعمتی

راه اندازی مرکز تخصصی پرسش و پاسخ امداد و نجات

میلاد صمیمی نعمتی | چهارشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۱۴ ق.ظ

مرکز تخصصی پرسش و پاسخ امداد و نجات

جهت ورود به مرکز تخصصی پرسش و پاسخ امداد و نجات بر روی تصویر فوق کلیک کنید.

  • میلاد صمیمی نعمتی

دوره تخصصی نجات در اوار و ساختمانهای فروریخته قسمت اول

میلاد صمیمی نعمتی | دوشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۴۷ ب.ظ
  • میلاد صمیمی نعمتی

آرم و لوگوهای مفید

میلاد صمیمی نعمتی | سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۰۱ ق.ظ

نشان جمعیت هلال احمر/آرم جمعیت هلال احمر/لوگوی جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران

 

 

  • میلاد صمیمی نعمتی

واژگونی و حریق خودروی پراید در محور هراز

میلاد صمیمی نعمتی | يكشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۳۱ ق.ظ

PHOTO BY MILAD SAMIMI NAMATI

  • میلاد صمیمی نعمتی

جوانان هلال احمر در جشنواره هلال و رسانه خوش درخشیدند

میلاد صمیمی نعمتی | شنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۱۴ ق.ظ

کسب  سه عنوان جشنواره هلال و رسانه توسط جوانان هلال احمر

دراختتامیه نخستین جشنواره هلال و رسانه که امروز 24 اردیبهشت ماه همزمان با آخرین روز هفته هلال احمر برگزار شد، مرتضی امین الرعایای و میلاد صمیمی نعمتی از فعالان سازمان جوانان هلال احمر رتبه اول و دوم بخش تک عکس و محسن خسروجردی خبرنگار نشریه ماه نو سازمان جوانان هلال احمر به رتبه سوم بخش گزارش دست یافت.

  • میلاد صمیمی نعمتی

راه اندازی شبکه مستند ایثار

میلاد صمیمی نعمتی | پنجشنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۲، ۱۲:۳۶ ب.ظ

شبکه مستند ایثار 

اولین شبکه مستند امدادگران و نجاتگران ایران

  • میلاد صمیمی نعمتی

حیف بشوید..به قلم میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | يكشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۲، ۰۹:۳۹ ب.ظ

زلزله ای به قدرت هشت هزار نفر! پاهای پشت پرده!

امار حرفهای زیادی برای زدن دارند اما خلاصه و صریح بودن آنها باعث شده با توجه به مرجعی که اعلام کننده آن است توجه مردم را به خود جلب کند یکی از مهمترین مراجع اعلام آمار  سازمان پزشکی قانونی میباشد که آمار تصادفات مجروحین تصادفات و کشته شدگان در تصادفات جاده ای را اعلام میکند.

مغز من زلزله زده است!

مثل همیشه!

زلزله ای به بزرگای نزدیک به 8 البته نه هشت ریشتر! هشت هزار نفر!

نزدیک به هشت هزار نفر در پنج ماه اخیر در جاده های کشور جان خود را از دست دادند.

این یک فاجعه است! نه حادثه و نه اتفاق و نه هیچ چیز دیگر!

شاید قتل باشد! قتلی زنجیره ای! قاتل یا قاتلین چه کسانی هستند؟

مدعی العموم کیست؟

قاضی چه کسی است؟

آیا این کشتار در جاده های کشور یک قتل زنجیره ای نیست؟

همیشه پای یک پراید یا یک پژو و شاید هم یک اسکانیا و  هزاران پای دیگر که از انها به جای دستهای پشت پرده باید با نام پاهای پشت پرده نام برد!

پایی که توسط دستهای پشت پرده به کشور باز شد!

دلالان اقتصادی! مافیای خودرو! بدون شک همه ما در عمرمان بارها صحنه های فجیع کشته شدن مردم در سوانح جاده ای را به چشم خود دیده ایم!

سلام به شما شهروند گرامی هم وطن قانون مدار کشور عزیزم..

اینجا جاده است.

رحم ندارد. همکارش خودروی غیر ایمن است آدم‌هایی که قوانین رانندگی را رعایت نمی‌کنند.

می‌کشد.

می‌خواهی جوان باشی یا پیر ...پیر باشی یا جوان...

کشته می‌شوی یا می‌میری.

به همین سادگی بی آنکه گناهی داشته باشی و آگهی فوت و حجله برایت می‌زنند و به قول کوچه بازاری‌ها (آخی طفلی جوون بود حیف شد) البته به قلم من اسان و ساده نیست اینکه به همین سادگی بنویسم کسی کشته میشود! یا میمیرد! خیلی هم سخت و دلخراش و ناراحت کننده است.

هزاران نفر هر روز در جاده های کشور حیف می‌شوند.

حیف لاستیک حیف جاده غیر استاندارد...حیف نبود امکانات و بیمارستان تخصصی حیف پراید و پژو و پیکان و خودروهایی که هیچ استاندار و امنیتی جانی در آن‌ها نداری.

هزاران نفر حیف مافیای خودرو در داخل کشور می‌شوند.

هزاران نفر حیف می‌شوند که فلان پیچ در فلان جاده شاید 500 میلیون خرج اصلاح شدنش باشد ولی حتماً باید تریلیاردها تریلیارد هزینه تلف شود به قیمت جان انسان‌های بی‌گناه...البته این هم حیف 500 میلیون تومان ناقابل می‌شود.

حیف بشوید.چگونه؟فقط کافی است پای خود را روی ماشه بزارید و گلوله ای به نام سرعت را به خودرو و جاده بیافزایید. آماده حیف شدن باشید.یا کنترل خودرو را از دست میدهید یا با موانع جاده برخورد میکنید یا ته دره میروید یا با یک ماشین دیگر برخورد میکنید.انتخاب با شما است!

 

خودکشی در سه سوت! فکر میکند از چشم پلیس مخفی باشد و گاز بدهد سود میکند! جریمه میشوی جریمه ای به سنگینی مرگ !

جوانی پر پر می‌شود.

ببخشید حیف می‌شود.

حیف می‌شوم.نوشتن مفهومی ندارد. پول که انسانیت نمی‌شناسد!

قلب هر انسانی از شنیدن این نوشته به درد می‌آید.

این یکی از امکانات خودروهای پیشرفته داخلی است. اسمش را خون آدم گیری می‌زارم. مثل آبمیوه گیره. با این تفاوت که در داخل پراید صد درصد تضمینی له می‌شوید استخوان‌هایتان می‌شکند. خونتان روی زمین هم می‌ریزد.

از دید مردم صحنه عجیب و شاید حال بهم زنی باشد.

ولی از دید من صحنه ای تکراری است.تکرار حیف شدن آدمهایی مثل خودم!

سناریویی تکراری است پراید و پراید پراید و پژو پراید و وانت وانت و پراید اتوبوس و پراید پراید و کامیون کامیون و پراید.

همه هم یا می‌میرند یا له می‌شوند و یا میکشنند یا قطع نخاع می‌شوند شانس بیاورند زنده می‌مانند. اما حد اقل با دستی شکسته یا صورتی دفورمه...

این‌ها مزیتهای خودروی پراید و امثال اون هست که متاسفانه تبدیل به صحنه تکراری و درد آور برای ما است.

) مطمئنم تولید کنندگان این خودروها تاکنون داخل این خودرو گیر نکردن. مثلا مدیر عامل فلان شرکت خودرو ساز را تصور کنید خود قربانی خودروی پراید یا امثال آن شود. مثال را عمیق تر میکنم.

مدیر عامل شرکت بوووق داخل خودروی پژو یا سمند یا پراید که خود تولید کرده گیر کرده است و پر پر شدن عزیزانش را میبیند! 

شاید خود هم پر کشید!

فاتحه ای میخوانیم! تمام میشود میرود! حتما به خود هم رحم نمیکنند!

عده ای توجیه میکنند میگویند سرعت مجاز باشد و قوانین و مقررات رعایت شود هیچ اتفاقی نمی افتد.

ایمنی خودروهای ما خوب است اینها بهانه است.

چه بسیار آدمهایی که بی گناه و بی گناه و بی گناه قربانی حوادث جاده ای شدند.

چه چشمهایی که در لحظات اخر عمرشان با نگاهی نا امید به چشمان ما خیره بودند و با این دنیا خداحافظی کردن.

مردم...

اینها داستان نیست حقیقتی است که برای ما تکراری شده تکرار غم انگیز مرگ هموطنانمان

اینها که نوشتم غم من تنها نیست غم چندیدن هزار شاید هم میلیونها آدمی باشد که در سیستم امداد و نجات و مدیریت حوادث و سوانح و بحرانها نقشی دارند از نزدیک این صحنه های تلخ را دیده اند  و برای کاهش آنها تمام تلاش خود را کرده ایم.

غم ان پلیسی است که وقتی جنازه کودکی را لای آهنهای پاره پاره میبیند اشک از چشمانش جاری میشود.

غم امدادگرانی است که بارها و بارها جنازه های سوخته و متلاشی هزاران آدم را از زیر آوار تصادفات جاده ای بیرون کشیده اند! زنده! مرده! 

غم انهایی است که زنده زنده مردند! هرچه مینویسم دردم ارام نمیشود!

پراید که خودروی ملی نیست مطمئنم هیچ ایرانی به این خودرو افتخار هم نمی‌کند.

آقایان خودروساز! لطفا استعفا دهید! 

بیشتر بنویسم فاتحه من را هم باید داخل یکی از این خودروها بخوانید...نمی‌نویسم تا ایمن بمانم...صمیمی...

  • میلاد صمیمی نعمتی

بنفشه حسنی امدادگر هلال احمر همدان در گذشت

میلاد صمیمی نعمتی | يكشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۲، ۱۲:۰۲ ق.ظ

غیرت و مردانگی مهارت و تخصص همه و همه جمع میشود در روحی بزرگ به بزرگی بانوی توانای هلال احمر مرحومه بنفشه حسنی.

سعی کردم متنی بنویسم.

برای مردم وطنم.

قلمم نمینویسد.

فقط میگویم اورفت

در راهی که برای مردم وطنم بود.

باز هم جاده…


باز هم مرگ…

بازهم یکی از ما…

اشک راه هوا را بست… 

 

(عکاس کریمی کردستان)

  • میلاد صمیمی نعمتی

از ناندل تا پلور…به قلم میلاد صمیمی نعمتی و محمدنصیری

میلاد صمیمی نعمتی | جمعه, ۱۹ مهر ۱۳۹۲، ۰۱:۳۷ ق.ظ

از ناندل تا پلور…به قلم میلاد صمیمی نعمتی و محمدنصیری


روایتی تلخ از سقوط پاترول به دره در منطقه ناندل و کشته و زخمی شدن


چند تن از هموطنان.به پیوست پایی که شکست.به قلم میلاد صمیمی نعمتی

  • میلاد صمیمی نعمتی

عکسهای منتشر نشده از کودکان زلزله آذربایجان شرقی

میلاد صمیمی نعمتی | دوشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۲، ۰۶:۱۶ ب.ظ

 

لبخند بهترین هدیه ای بود که کودکان آذربایجان شرقی بعد از سختی های فراوان به ما هدیه کردند...

مجموعه شماره  1 تصاویر  میلاد صمیمی نعمتی از روزهای خدمت رسانی در سانحه تلخ زلزله آذربایجان شرقی در مرداد 1 شهریور1391

  • میلاد صمیمی نعمتی

اکسپایر...به قلم میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۴۰ ق.ظ

میلاد کجایی حرکت کردین؟
سلام پرویز جان آره تو راهیم.
شما کجایین؟
نزدیک محل حادثه

 

 

 


میلاد احتمالا فوتی داره ست نجات هم میخواد میگن سه نفر زیر ماشین گیر کرده.
گفتم نگران نباش داریم خودمون رو میرسونیم ترافیک زیاده...

  • میلاد صمیمی نعمتی

عملیات لاسم به قلم میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | پنجشنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۱۷ ق.ظ

عملیات لاسم محدوده مرگ و زندگی

 

روز پدر بود و ولادت حضرت علی(ع) کلا خوشحال بودیم. دور هم، هوا صاف قله دماوند خیلی زیباتر از روزهای قبل تو آسمون میدرخشید.

  • میلاد صمیمی نعمتی

فرشته ی ماندگار...به قلم میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | سه شنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۲، ۱۲:۴۵ ق.ظ

دانلود فایل صوتی با صدای میلاد صمیمی نعمتی

http://uploadkon.ir/?file=MANDEGAR.mp4

تقدیم به همه امدادگران و نجاتگران جهان...

  •   پنجه آسمان در دستان یاری رسانتان

ای شمع روشن جاده های بیفروغ ...جاده های بی فروغ

پروانه بودنتان حقیقتی است تلخ...

هم شمع و هم پروانه...شمع و پروانه

ای حکایت لحظه های نجات ...لحظه های نجات

در ازدحام  حضور مرگ...حضور مرگ

فرشته بودنتان...ای فرشتگان نجات...فرشتگان نجات

ای ایثار گران لحظه های تمام...لحظه های تمام ...

فرشته بودنتان...فرشته بودنتان

ای ناجیان مصدومان بیپناه...مصدومان بیپناه...

ای گمنامان دنیای بی قرار ...گمنام و بیقرار

بالهایت را بگشا

پرواز را به خاطرم بسپار ای فرشته ماندگار...فرشته ی ماندگار

جاده های بیفروغ

  • میلاد صمیمی نعمتی

تصادف امبولانس هلال احمر...به قلم و روایت میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | دوشنبه, ۴ دی ۱۳۹۱، ۰۲:۱۲ ق.ظ

 

نمیدونم چی شد همه چیز به سرعت رخ داد اصلا یادم نمیاد داشتیم کجا میرفتیم

 چی شده بود...

 صدای آژیر و بیسیم همراه با بوق ماشینها...

 

 از این ور نور خودروهایی که از روبرو میومدن تو مغزم غوغایی ایجاد کرده بود...گردان آمبولانس

 

  • میلاد صمیمی نعمتی

سرباز گمنام وطن...به قلم میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | چهارشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۱، ۱۲:۴۱ ق.ظ
  • میلاد صمیمی نعمتی

از دره تا مشاء...به قلم میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | پنجشنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۱، ۰۱:۲۳ ق.ظ
  • میلاد صمیمی نعمتی

روایت چند دقیقه در روستاهای اطراف اهر به قلم میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | شنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۱، ۰۴:۰۹ ب.ظ
  • میلاد صمیمی نعمتی

جاده های خون...به قلم میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | يكشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۱، ۰۲:۲۴ ب.ظ

مکان : محور بندر عباس به سیرجان..جاده های خون!

 

90 کیلومتری سیرجان

 

برخورد یک دستگاه خودروی پژو 405 و یک دستگاه خودرو پراید به صورت شاخ به شاخ با حدود 8کشته و مجروح ..علت حادثه سرعت و سبقت غیر مجاز راننده پراید.

دونفر سرنشین پراد در جا کشته شدند و مصدومین خودروی پژو زنده ماندند.

 

با هم شرح عملیات امدادونجات این حادثه را میخوانیم

 

شرح ما وقع و خاطره این حادثه:

 

چند روزی بود که به منطقه زیبای فین در استان هرمزگان سفر کرده بودیم.

 

 

از آبشار مارون و چشمه های آبگرم گنو بگذریم زیباییهای بندرعباس و جزیره قشم و کیش را هم به آن اضافه کنیم طبیعت گرم و مرطوب و مردمان خونگرم جنوب نیز صفای خاصی به مسافرت ما داده بودند.

 

*قشم راگشتیم چه ساحل قشنگ و زیبایی داشت*

ساحل قشم

 

در عمرم ساحل به زیبایی سواحل قشم ندیده بودم.

 

 

کلی صدف جمع کردیم از این جزئیات بگذریم و به اصل ما جرا ..

 

باید خودمان را به تهران میرساندیم.

 

مسیر خیلی طولانی بود.

خودروی خسته ما هم جان دیگر نداشت.نفسهایش در پیچهای جاده به شمارش می افتاد.

از مسیر ترانزیتی بندر تهران حرکت کردیم.

حاجی آباد را رد کردیم و به مسیر ادامه دادیم.روستای باغات را هم رد کردیم.ناگهان ترافیک شدیدی شد.تعجب کردم مسیری نبود که بی دلیل ترافیکی شود.

طبق تجربه قبلی حدس میزدم که چه اتفاقی افتاده.

جلوتر رفتیم ...آمپر ادرنالین خونمان به بیشترین حد خود رسید.

همیشه کاور و کارت امدادگریم  و کیف کمکهای اولیه همراهم هست.

صحنه از دور مشخص شد.خیلی سریع از خودرو پیاده شدم به خانواده گفتم شما بیایید بیمارستان شهر من اعزام میشم باهاشون.

خودمو به صحنه رسوندم.برای اینکه دستهایم آزاد شود کارتم را به دهنم گرففتم و همزمان دستکشهای لاتکس و کاور هلال احمر را می پوشیدم و به منطقه داغ صحنه حادثه میدویدم.پلیس انتظامی صحنه را مسدود کرده بود و اجازه ورود به کسی نمیداد.من را دید گفت کارت.سریع مارتمو به او نشان دادم و گفت بدو برو کمک.. صحنه بدی بود.یک نفر کنار جاده افتاده بود و یک پتو مسافرتی  رویش کشیده بودند.

 

 

 

واقعا ناراحت شدم.جلوتر یک پیرزن و دختر بچه نشسته بودند روی زمین و گریه میکردند.

صحنه حادثه به حدی فجیع بود که دل هر مسافری که از انجا میگذشت را به لرزه در می اورد.

بوی بنزین صدای گریه و زجه های مادر و دختری همراه با پچ پچ کردنهای مسافرین عبوری و صدای کشیده شدن شیشه خورده های ریخته شده کف آسفالت.

 

به مسیر ادامه دادم.یک پژو روبرویم بود جلوی خودرو کاملا ازبین رفته بود.

 

جلوتر یک پراید بود که دونفر جلوی آن لای اهن پاره ها گیز کرده بودند.

راننده پراید بر اثز تصادف  فرمان خودرو سرش را به سقف چسبانده بود و صحنه مرگ فجیعی را نشانمان میداد..نفر بغل دستیش هم در گرو آهنهای خودرو جانش را به جان آفرین تسلیم کرده بود.

بین دو خودرو آمبولانس بود.به بچه های اورژانس خودم را معرفی کردم.قلبم از جا کنده شده بود.

بی معطلی کاورم را راننده اورژانس کشید و گفت سریع برو بالا کمک کن مصدوم خیلی زیاده.

همزمان که سوار شدیم چند خودروی اورژانس دیگر هم رسیدند.

وارد اسپرینتر شدم.

یه مصدوم  دیگر راهم آوردند داشت جان میداد.

یک مصدوم روی برانکارد یک مصدوم روی صندلی همراه یکمصدوم سرپایی یک مصدوم کف امبولانس چهار مصدوم را باید زنده به اورژانس  شهرستان سیرجان در 90 کیلومتری صحنه تصادف میرساندیم.

امیدم را از دست داده بودم.اخرین مصدومی که آوردند تروما در تروما بود.

هیچ جای سالمی نداشت فقط یکی از دستهایش سالم مانده بود.من اینور اسپرینتر کار میکردم یکی از تکنسینهای اورژانس آنور اسپرینتر مشغول امداد رسانی به مصدومین بودیم.

سریع اقدامات لازم را انجام دادیم.

همزمان ای وی و اکسیژن را برقرار مردیم مصدوم نیمه هوشیار بود.

جی سی اس ثابتی نداشت.

دارو هم جواب نمیداد.درد به عمق وجودش زده بود.ادم شدید بدنش نشان از خونریزی شدید در بدنش داشت.

ای وی را برقرار کردیم. و الحمد همه چیز خوب پیش میرفت میدونستم صدای مرا میشنود.به او دلداری میدادم و برایش توضیح میدادم چه کاری میخواهم انجام بدم.

 

 

((تصویر محل حادثه و خودروی پژو))

((*متاسفانه در همچین تصادفاتی که تداد مصدومین بسیار زیاد است مردم وارد صحنه میشوند و مصدومین را بدون هیچ احتیاطی به سمت آمبولانس می اورند.و جان مصدوم را تهدید میکنند.این مصدوم که در موردش مینویسم دچار این وضع شده بود*))

باید ساکشن میکردیم راه هواییش بسته شده بود.لوله گذاری هم ممگن نبود.

خیلی خون از دست داده بود.

باید زنده نگه میماند.مشغول ساکشن بودم بیهوش میشد و به هوش می امد.ناگهان فریاد کشید و با دست دیگرش که شکسته هم بود سرم را از دست خودش خارج کرد.خیلی تکان میخورد.آن سرم جانش ران جات میداد ولی نمیفهمید.

 

خونریزی هایش را هم کنترل کرده بودیم مجبور شدم کاملا با باند و کمربند خودش که از شلوارش باز کردم کاملا تثبیتش کنم.اتل گذاری هم کردیم و.دیگر کاری نمانده بود  فقط آی وی مجدد که خیلی مقاومت میکرد و نمیگذاشت انجام شود.رگهایش کالاپس کرده بود باید کد دان میشد.سریع پن لایت را برداشتم و سراغ پیر زنی که ناله میزد و روی صندلی بغل به پوزیشن n

گذاشته شده بود رفتم.پایش شکسته شده بود.آتلها شل شده بود و اویزان بود.خونریزی شدیدی هم از ناحیه صورت داشت.دستهایم را نگاه کردم دیدم دستکشهایی که بر دستم بوده سر انگشتانش همه از بین رفته و مانند دستکش دوچرخه سواری شده :)

تمام پنجه هایم از خون مصدومین قرمز شده بود.

باید دستکش را عوض میکردم.ولی کار از کار گذشته بود.

گاز استریل را برروی بریدکیهای عمقی اش گذاشتم.استخوان جمجمه اش مشخص بود و سفیدی خاصی همراه با رنگ خون داشت.ابرو پیشانی لبهایش گوش و کل صورت پاره پاره شده بود و خون ریزی داشت.تمام صورتش را گاز گذاری کردم و سریع بستم.

از ناحیه کمر شکایت میکرد.اوهم توسط مردم به سوی امبولانس حمل شده بود.پاهایش حس کم داشت مشکوک به آسیب نخاعی شدیم.کد را برایش گذاشتم و بستم.مصدوم بعدی یک مرد بود که روی تخت بود.دندانهایش همه شکسته شده بود.کمرش آسیب دیده بود و لگنش هم گویا شکسته بود.روی بک بورد تثبیتش را مجدد چک کردیم و عملیاتهای لازم را انجام دادیم....هر دست اندازی رد میشدیم فریاد آییییییییییی کمرم از سوی مصدوممان به هوا بلند میشد....بوی خون تمام

آمبولانس را برداشته بود.اب سرم شستشو دستهایم را شستم و دستکش میخواستم.دستکشها تمام شده بود.جلوی اسپرینتر بود ولی دسترسی نداشتیم.راننده حین حرکت میخواست به  ما دستکش بدهد به او گفتم نه خطرناک است خودمان بر میداریم.نصف بذنم را از شیشه کوچک اسپرینتر به بیرون دادم و دستکش را برداشتم.

با همکاری بچه های اورژانس همه کار ها را با هم انجام دادیم و بعد از طی 90 کیلومتر زجر آور به بیمارستان رسیدیم .مصدومین را تحویل دادیم. وارد بخش اورژانس شدیم.همه با تعجل نگاهمان میکردند.همه هیکلمان پر از خون شده بود.صورتمان هم خونی بود.دستی به آب زدیم و خوب شستیم و دستکشها را داخل ظرف مخصوص زباله انداختیم.

کف امبولانس پر ازخون بود.با بچه های اورژانس خداحافظی کردم و دیدم گوشی تلفن همراه خود رانیاوردم و داخل خودروی خودمان جا مانده...سریع گوشی بچه های اورژانس را گرفتم و به خانواده زنگ زدم.ادرس بیمارستان را دادم و انها امدند.لباسهای خونی خود را عوض کردیم.حاجیه خانم گفتن آقای مقصودلو از امداد و نجات آمل زنگ زدند و گفتن فلان تاریخ پایگاه باش ما هم گفتیم رفته سر حادثه تصادف ...همان موقع تلفنم دوباره زنگ زد اقای مقصودلو بود با همان زبان شیرینش به من گفت: سلام جان کجایی جان خسته کار نباشی جان...و...

 

منم تشکر کردم و گفتم چی شده بود.به هر حال زندگی ما امدادگران و نجاتگران همینطوری هست.تفریح و غیر تفریح نداریم هر جا بود باید به مصدومین کمک کنیم و وظیفه انسانیمان را انجام دهیم.

 

آمار بقیه مصدومین را هم گرفتیم.بقیه را هم آورده بودند به بیمارستان...

 

نکات مهم این خاطره :

1.صحنه حادثه خطراتی وجود دارد که جان همگان را تهدید میکند.

بنزین و افراد داخل صحنه حادثه این دو عامل همراه باهم میتوانند یسیار مرگ آفرین باشند.

ازانفجار گرفته تا  اسیب زدن به یک مصدومی که از روی دلسوزی بیمورد دیگران ممکن است عمری روی ویلچر بماند.

مصدومین را با هماهنگی مسئولین امدادو نجات در صحنه جا بجا کنید.بدون هماهنگی شاید شما آسیب بیشتری به مصدوم وارد کنید.

2.همیشه ایمنی صحنه چک شود.پلیس خدا را شکر محل را ایمن کرده بود چه خودروها و چه صحنه اسیب .

3.مصدوم صدای شما را میشنود همیشه پر انرژی و با قدرت صحبت کنید و امید به زندگی را برایش پر رنگ کنید.

4.همیشه حواستان به دستکشهایی که دستتان میکنید باشد.خون و ترشحات بدن مصدوم بیماریهای خطرناکی را برای شما بوجود می اورد.

5.همیشه کارت امدادگری خود را همراه داشته باشید.

((ادامه مطلب سفر به یزد و امل  روزهای امدادو نجاتی در هلال احمر آمل بعد از سفر بندر عباس با ما باشید ایمن بمانید :)) 

 تصاویر محل حادثه را پدر گرامی گرفتن.

تصاویر بندر عباس را خودم گرفتم :)...ایمن بمانید صمیمی

  • میلاد صمیمی نعمتی

اتوبوس و موتور سوار...به قلم میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | پنجشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۰، ۱۱:۱۵ ب.ظ

امروز خیالمان راحت شده بود که بعد از 12 روز بدون دردسر داریم میریم منزل و کمی استراحت کنیم.کوله بارم را برداشتم یک کیف بزرگ هماه با مخلفات و یک پاکت با آرم هلال احمر ...روش نوشته شده بود ..ما اماده ایم شما چطور...از بچه ها خدا حافظی کردم سوار اتوبوسهای بی آر تی شدم.صندلی ها خالی بود ..تعجب کردم ..این وقت سال...صندلی خالی !! حال نشستن نداشتم وسایل را کنار هم چیدم همه چپ چپ نگاهم میکردند...یه مرد با یه کوله بار وسیله .....نگاهم به پاکتی بود که آرم هلال احمر بر روی آن بود و این متن به چشممان میخورد..ما آماده ایم شما چطور.

 

..با خودم فکر میکردم و میگفتم عجب هلال احمر خوبی داریما .

..همه با هم خوب و مهربانیم و به مردم حادثه دیده کمک میکنیم...

در همین فکر ها بودم که چشمانم به طبیعت سرسبز پارک ساعی افتاد از پشت پنجر غرق تماشای بیرون شده بودم...

ناگهان اتوبوس ایستاد...

ایستگاه خلوتی بود.

..از پشت شیشه های اتوبوس با آرامش به بیرون نگاه میکردم

...زاویه دیدم را کمی پایین اوردم دیدم دو مرد کنار خیابان هستند یکی ایستاده و دیگری نشسته.

.با خودم گفتم حتما داره لاستیک عوض میکنه شاید پنچره و هزار فکر دیگه...کمی دقت بیشتری کردم..

 

دیدم پایین پای مرد پر از خون است..

ناگهان آمپر آدرنالین خون بدنم بالا رفت.

.با تمام وجود دقت بیشتری کردم ..

خدای من تصادف شده بود..

.اتوبوس درها را بست بلند گفتم آقا صبر کنید..

در را باز کرد وسایل را برداشتم و به سرعت از اتوبوس خارج شدم .

.کارت  اتوبوس  را هم زدم تا با راننده حساب بی حساب شویم.

با دقت از خیابان رد شدم و خودم را به سوژه رساندم .

.جمعیت بیشتر شد..خودم را معرفی کردم.

از حاضرین در صحنه حادثه پرس و جو کردم.

گفتن یک اتوبوس به این موتور سوار زده و فرار کرده است.

خیلی سریع از تماشاچیان صحنه خواستم که محل را امن نگه دارند و خودرو ها را هدایت کنند.

از مصدوم خیلی سریع شرح حال گرفتیم و محل خونریزی را پیدا کردم.جلوی خونریزی را گرفتیم و متوجه شکستگی در اندام تحتانی مصدوم شدیم همزمان اورژانس رسید.م ..سلام صمیمی هستم تکنسین عملیات نجات...مصدوم راس ساعت فلان به علت بر خورد با اتوبوس دچار حادثه شده و خونریزی کنترل شد مشکوک به شکستگی در اندام تحتانی هستیم سابقه بیماری فلان و فلان را نیز دارد((البته جزئیات بیشتری رانیز گفتم شرح حال کامل مصدوم و افدامات انجام شده را برای بچه های اورژانس شرح دادم))

صدوم خونهای روی زمین را میدید و حالش بدتر میشد خیلی با دقت و سرعت عمل روی خونها را با وسایل موجود در صحنه پوشاندیم.

مصدوم را بچه های اورژانس تثبیت کردند و بر روی برانکارد گذاشتند و  من جاده را کنترل میکردم مردم هم خیلی خوب همراهی میکردند..مصدوم را بردند داخل آمبولانس ولی وسایل مصدوم جا مانده بود.خیلی سریع وسایل مصدوم را به بچه های اورژانس رساندیم و آنها خیلی تشکر کردند بابت همکاری خوبمان با هم...

نکاتی دردناک و توصیه ها از همتون خواهش میکنم به کار ببندید:

1.لطفا قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت فرمایید.

2.از وسایل مصدوم حفاظت کنید.شما باید مراقب صحنه باشید ضمن حفظ جان مصدوم تا رسیدن نیروهای انتظامی شما مسئولیت حفظ اموال مصدومین را نیز دارید.

3.چرا درخط ویژه اتوبوسهای تند رو  وارد میشوید!؟ موتور سوار قصه ما با این بی احتیاطی خود  شب عید را بر خود و خانواده اش تلخ کرد...

4.همیشه به اطراف خود توجه داشته باشید خوب نگاه کنید...شاید جانی در خطر باشد..خیلی ناراحت شدم که هیچ کس برای نجات جان آن مرد تلاشی انجام نمیداد...واقعا ما ادمها سنگ شده ایم!!

 در ضمن مامورین تلاشگر نیروی انتظامی نیز به محل حادثه آمدند و بعد ما محل حادثه را به آنها سپردیم.

 

    ...ایمن بمانید...صمیمی

  • میلاد صمیمی نعمتی

امدادگر شهید محمود کاری

میلاد صمیمی نعمتی | چهارشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۰، ۱۲:۲۷ ب.ظ

امدادگر شهید محمود کاری  که در حادثه سیل بهبهان  به درجه رفیع شهادت نائل شد

  • میلاد صمیمی نعمتی

هلال احمر استان تهران /ورامین/گالری عکس خاطرات

میلاد صمیمی نعمتی | شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۸۸، ۰۸:۲۹ ب.ظ

 

 


 

گالری خاطرات

برای مشاهده گالری به ادامه مطلب کلیک کنید

هفتمین مانور مدیریت بحران 

امداد و نجات جاده ای دابودشت/جاده آمل بابل /سه راهی فریدونکنار

از چپ به راست

آقای زارع//اخرین نفر هم خودم هستم:میلاد صمیمی نعمتی

  • میلاد صمیمی نعمتی