تارنمای یک نجاتگر

دست نوشته های میلاد صمیمی نعمتی

تارنمای یک نجاتگر

دست نوشته های میلاد صمیمی نعمتی

تارنمای یک نجاتگر

اینجا روایتی است از لحظه های مرگ و زندگی
لحظه های نجات جان یک انسان
لحظه های نجات یک زندگی
همه میگن چرا فوریتهای پزشکی نخواندی؟
من در جواب میگم:نجات کشورم مهم تره...
زندگیمان وقف نجات جان شما . . .
ایمن بمانید
میلاد صمیمی نعمتی
تکنسین عملیات امداد و نجات
کارشناس مدیریت عملیات امداد و نجات
نجاتگر جمعیت هلال احمر استان تهران و مازندران
ارزیاب سازمان جوانان هلال احمر
مربی امدادونجات جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران
مدرس طرح ملی دادرس سازمان جوانان جمعیت هلال احمر
داور المپیاد کشوری آماده وزارت آموزش و پرورش و سازمان جوانان هلال احمر
عضو فعال سازمان جوانان جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران
دبیر کانون دانشجویی دانشکده هلال احمر استان تهران
عضو فعال سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران
موسس انجمن علمی دانشجویان آتش نشان اولین انجمن علمی دانشجویان آتش نشان کشور
شهروند برگزیده کشور در اولین جشنواره شهروند برگزیده ایران
جوان برتر کشور در جشنواره حضرت علی اکبر(ع)
Saving Lives Through Education
نجات جان افراد ، از طریق آموزش
همه مسئولیم برای نجات جان مردم کشور خود و مردم جهان تلاش کنیم
این تلاش میتواند در صحنه یک جنگ باشد میتواند در فضای سایبری باشد
مهم فقط نجات است! نجات!
ایمن بمانید صمیمی
...............................................
پل ارتباطی ما:
ircs@chmail.ir
09213158528
تلگرام @rescuer
شبکه مستند ایثار
http://www.aparat.com/MILADRESCUE
شبکه ماه نو
http://www.maheno.net/profile/miladrescue
:Twitter
miladrescue@

نویسندگان
پیوندهای روزانه
پیوندها
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۵ آبان ۹۸، ۱۵:۳۵ - فرم شناسایی اولیه شرکت‌های خدمات فنی و مهندسی
    عالی
  • ۱۹ بهمن ۹۴، ۱۸:۰۵ - سجاد سرابی-خوزستان
    روحش شاد

۳۷ مطلب با موضوع «معرفی امدادگران و نجاتگران» ثبت شده است

نشان مهربانی با حضور امدادگر جوان هلال احمر میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۳۲ ق.ظ

لینک برنامه در تلوبیون : نشان مهربانی قسمت یازدهم 

جهت دانلود در تلویبیون ثبت نام کنید و یا جهت مشاهده آنلاین از  طریق گوگل پلاس یا فیس بوک وارد تلویبیون شوید.

  • میلاد صمیمی نعمتی

مراسم تشییع و خاکسپاری مسعود برهان امدادگر هلال احمر استان تهران

میلاد صمیمی نعمتی | يكشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۳، ۱۲:۱۸ ق.ظ

  • میلاد صمیمی نعمتی

مسعود برهان امدادگر هلال احمر تهران در گذشت+عکس

میلاد صمیمی نعمتی | جمعه, ۲۶ دی ۱۳۹۳، ۱۲:۴۳ ق.ظ

إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ

با نهایت تاسف و تاثر  مصیبت درگذشت ناگهانی دوست و همکار عزیزمان آقای مسعود برهان  امدادگر فعال جمعیت هلال احمر منطقه 16 تهران را به تمامی پرسنل مربیان امدادگران و نجاتگران خانواده بزرگ جمعیت هلال احمر استان تهران و شهرستان های تابعه تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال علو درجات را برایشان آرزو مندم

روحش شاد و یادش گرامی باد

مرد خوبی و مهربانی بود! همیشه لباس امدادی را بر تن داشت و در هر برنامه ای اولین نفرها بود در صف داوطلبان و امدادگران هلال احمری... روحش شاد و یادش گرامی.

مراسم خاکسپاری پیکر آن مرحوم فردا 10 صبح بهشت زهرا(س) تهران 

حرکت امدادگران جهت مراسم خاکسپاری آن مرحوم

از مقابل جمعیت هلال احمر شهر تهران ساعت 9 صبح



سرپرست سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر در پیامی، درگذشت امدادگر مرحوم مسعود برهان از امدادگران جمعیت هلال احمر استان تهران  را به با زماندگان و خانواده بزرگ هلال احمر تسلیت گفت.

متن این پیام بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

امدادگری ویژگی انسان‌های فرشته صفتی است که تنها خداوند بالهایشان را می‌بیند.
اما صد افسوس که دستان حادثه گاهی اوقات بالهای این فرشتگان را می‌چیند تا آنها نتوانند دیگر به وظیفه فرشته‌‌گونه خود عمل کنند.

ضمن ارج نهادن به مراتب جان‌فشانی‌ها و تلاش‌های صادقانه امدادگر جمعیت هلال احمر استان تهران مرحوم مسعود برهان در یاری رساندن به هم‌نوعان در کسوت مقدس امدادگری و نجاتگری، درگذشت ناگهانی وی  را به بازماندگان آن مرحوم، امدادگران و نجاتگران جمعیت هلال احمر تسلیت عرض نموده برای ایشان از درگاه خداوند متعال مغفرت و برای سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل خواهانم.

دکتر ناصر چرخساز
سرپرست سازمان امداد و نجات

 

  • میلاد صمیمی نعمتی

همه را نجات دادی! کسی نجاتت نداد!

میلاد صمیمی نعمتی | شنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۳، ۰۷:۱۴ ب.ظ

یه سری نظرات که برای مطالب سایتم ارسال میشه خواندنش اشک و حسرته و بغضی که گلو را میخواد پاره کنه.افسوس نبودن آدمهایی که دلسوز و مهربان بودن امدادگرانی که در راه نجات مردم کشور  جان خودشان را از دست دادن و در صفحه های این روزگار همچنان گمنام مانده اند!

کامنتهای سایت را چک میکردم.
یک نظر جدید در بروزرسانی ها در خبر شهادت محمد باقری خوانده نشده بود.
سریع با یک کلیک کنجکاوانه نظر را باز کردم و شروع کردم به خواندن :

از طرف نجاتگرمحمدرضا امینی به شهید امدادگر محمد باقری
سلام داداش محمد دلم برات خیلی تنگ شده 4ماه است اسمت تولوحه کشیک نیست ولی تودل بچه ها ی شیفت هستی. داداش عکست توپایگاه هست تومغازه امیرم هست
یاد شیفت اخری که با هم بودیم بخیر باهم رفتیم شرکت قراربود بعد عروسی خواهر زادت بیای سرکار.همنطورمیخواستی شد همه بچه ها با لباس امدادی در مراسم عروسیت بودن خودم برات فریاد میزدم دوست داشتم همون که گفته بودی بخونم ولی نشد
پسرم هم با گریه تومراسمت کار میکرد
بچه های اورژانسم همه بودن
وقتی مادرت با توخداحافظی میکرد گفت :
همه رونجات دادی ولی کسی نبود نجاتت بده
همه ازخجالت مردیم و گریه میکردیم.
بنده خدا نمیدونست...
داداش همونطورمیگفتی بلاخره میاندشت به نامت زدن
ولی تاالعان نتونستم اونجا شیفت برم یکبار اسمم بودحسبن نگذاشت گفت بری دیونه میشی.از غم
داش بلاخره مسول شبفتت شدم بادته میگفتی بیا یه پایگاه کنترات بگیریم و حیفکه نیستی ولی همه بچه ها ی شاهرود به یادتن داش همیشه توقلبمونی راستی خانوادگی برات نمازشب اول خوندیم
رسید؟
خیلی دوست دارم به پدرمادرت سربزنم روم نمیشه البته چندبار رفتم بابا هروقت میبینم پیشش میرم ..امشب شیفتم باصحبت کردن با تو سبک شدم لطفا به خواب من بیا.
روحت شاد یادت جاودان باد.
داش محمدسبحان هم همیشه یادت میکنه بیشتر از بقیه.
پتو توتوپایگاه یادگاری نگر داشتیم .
روحت شادیادت گرامی باد

  • میلاد صمیمی نعمتی

الحاج‌اس‌سی(Elhadj As Sy) دیپلماتیک و کاربردی!

میلاد صمیمی نعمتی | پنجشنبه, ۴ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۳۴ ب.ظ

الحاج‌اس‌سی(Elhadj As Sy) نامی کمتر شنیده شده در بین اعضا و کارمندان ایرانی هلال احمر اهل سنگال و دبیرکل فدراسیون بین‌المللی جمعیت‌های صلیب‌سرخ و هلال‌احمر چند روزی در جمع خانواده بزرگ ایرانی این جمعیت بین المللی بود.خانواده ای به بزرگی هلال احمر ایران. 
بازدید از توانمندی های هلال احمر ایران و جلسات فشرده کاری از تهران تا اصفهان ادامه داشت! 
شاید شروع روابط دیپلماتیک برپایه اهداف جمعیت هلال احمر سابقه ای دیرینه داشته باشد اما اکنون روابط دیپلماتیک در سطح فدراسیون جهانی صلیب سرخ و هلال احمر با حضور حاج اس سی تثبیت و محکمتر و امید بخش شد. 
امید به اثر گذاری بین المللی و اثر بخشی داخلی در امور عملیاتهای بشردوستانه و امدادی در قالب فعالیتهای سازمانهای بزرگی در دل هلال احمر همچون سازمان جوانان و سازمان امداد و نجات. 
شاید دیدن تصاویر حضور الحاج اس سی در ایران و دقت نظر به فعالیتهای هلال احمر ایران گویای همه چیز باشد! 
جذابترین اتفاق هم دیدن تصاویر منتشر شده توییتر از حضور دبیر کل فدراسیون در ایران بود که خداوکیلی لایک داشت. 
با تجربیاتی که ایشون دارن حتما قدمهای خوبی در روابط عملیاتی و اقدامات ظرفیت سازانه در جهان و ایران صورت خواهد گرفت.انشا الله.... 
حالا به نظر شما افزایش روابط دیپلماتیک هلال احمری چه تاثیری بر عملکرد اعضا و رسیدن به اهداف سازمانی ما دارد؟ 
از همراهان خوبم میخوام در این مبحث شرکت کنن 
شاید کلی فکر و ایده از این مباحث تنیجه گرفت.منتظر پیامهای شما خوبان هستم. 
راستی قد حاجی اس سی خیلی بلند بود من که هنگ کردم.شما چطور؟ 
یه تبریک هم به مدیران شبکه باید بگم بابت اقدام خوبشون در دعوت مهمان خارجی و ایجاد اکانت برایشان در این شبکه هلال احمری موفق و پیروز باشبد. #الحاج_اس_سی #ifrc #دبیرکل #جوانان #بحث #گفتگو 

  • میلاد صمیمی نعمتی

گرامی باد یاد و خاطره دکتر سیف الله وحید دستجردی

میلاد صمیمی نعمتی | يكشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۳۷ ق.ظ

گرامی باد یاد و خاطره دکتر سیف الله وحید دستجردی

عکس:حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) شهرری 

  • میلاد صمیمی نعمتی

درگذشت معاون امور جوانان جمعیت هلال احمر همدان

میلاد صمیمی نعمتی | يكشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۵۴ ق.ظ

معاون جوانان هلال احمر استان همدان شب گذشته در سن 52 سالگی و بعد از تحمل یک دوره بیماری، دار فانی را وداع گفت.

به گزارش روابط عمومی سازمان جوانان جمعیت هلال احمر، مرحوم رشادی حدود هشت سال مسئولیت معاونت امور جوانان هلال احمر استان همدان را بر عهده داشت.

بر اساس این گزارش، مراسم خاکسپاری مرحوم رشادی صبح روز یکشنبه از مقابل منزلش برگزار می شود و پیکر پاک وی در باغ بهشت شهر همدان به خاک سپرده می شود. اطلاعات تکمیلی در خصوص مراسم ختم آن مرحوم متعاقبا ارسال خواهد شد.

رئیس و معاونان، کارکنان و اعضای سازمان جوانان هلال احمر این ضایعه را به خانواده محترم رشادی، خانواده بزرگ هلال احمر و همه دوستداران وی تسلیت می گوید و برای بازماندگان آن مرحوم از خداوند متعال صبر و مسئلت آرزو دارد.

  • میلاد صمیمی نعمتی

دانش پرستاری خانم دکتر لیلا جویباری

میلاد صمیمی نعمتی | پنجشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۳۴ ب.ظ

 

 

سرکار خانم دکتر لیلا جویباری

http://jouybari.blogfa.com

  • میلاد صمیمی نعمتی

محمد حسن قربی زنده است...به قلم میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | جمعه, ۴ بهمن ۱۳۹۲، ۰۹:۱۸ ب.ظ

‪Google+‬‏

 

چند روز پیش بود که خبر تصادفش همه ما را شوکه کرد...

 

  • میلاد صمیمی نعمتی

خروش خفته به قلم میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | جمعه, ۴ بهمن ۱۳۹۲، ۰۸:۱۱ ب.ظ

من بچه کوچه های خاکی گذشته ام 

 

 

  • میلاد صمیمی نعمتی

آنجا همه امدادگران گریه می کردند..به قلم شاهین فتحی

میلاد صمیمی نعمتی | پنجشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۲، ۰۴:۰۶ ب.ظ

شاهین فتحی

معاون امداد و نجات جمعیت هلال احمر استان تهران
آنجا همه امدادگران گریه می کردند.... .

چهارشنبه، بهشت زهرا، قطعه نام آوران، نام آورانی که قلبهای­شان هنوز می تپد .......

چهارشنبه، بهشت زهرا، قطعه نام آوران، نام آورانی که ریه­های­شان هنوز تنفس می کند .......

چهارشنبه، بهشت زهرا، قطعه نام آوران، نام آورانی که زنده به نام نیک اند .......

چهارشنبه، بهشت زهرا، قطعه نام آوران، و امدادگرانی که همه گریه می کردند .......

  • میلاد صمیمی نعمتی

محمد حسن قربی خمامی طلایه دار ایثار

میلاد صمیمی نعمتی | پنجشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۲، ۱۲:۲۴ ق.ظ

  • میلاد صمیمی نعمتی

بانوج کمپینگ

میلاد صمیمی نعمتی | شنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۲، ۰۹:۰۷ ب.ظ

در طی تحقیقاتی که در پروژه فانوس درمورد چادر زنی و کمپ زنی در طبیعت داشتیم به هامک یا بانوج برخورد کردم و به اطلاعات جدیدی دست پیدا کردم که امیدوارم برای شما نیز مفید واقع شود.خود بنده و شاید خود شما هم بارها با شرایط نا مساعد جوی و محیطی و دردسرهای برپایی چادر در مناطق مختلف و در برنامه هایی از قبیل عملیاتهای جستجو مفقودین در مناطق کوهستانی و جنگلی یا در تفریحات و برنامه های ورزشی خود در طبیعت روبرو شده ایم.

زمین خیس خطر وجود حشرات و جانوران برای انسان در طی بیواک 

برف و باران یا حتی تگرگ همه و همه نگرانی هایی را برایمان ایجاد میکند.

سنگینی چادرو دردسرهای حمل و نقل آن هم بار زیادی بر دوش افراد میگذارد که لذت یک برنامه گلگشت یا انرژی لازم برای عملیات جستجو نجات را از انها میگیرد.

پس به شما پیشنهاد میکنم با بانوج کمپینگ آشنا بشید.

کمپینگ بانوج در برنامه های:

پیشاهنگی،فعالیتهای ورزشی،عملیاتهای جستجو و نجات

  • میلاد صمیمی نعمتی

اربعین نجات...به قلم میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | جمعه, ۱۳ دی ۱۳۹۲، ۰۲:۱۲ ق.ظ
  • اربعین بود و حال و هوای پایگاه هم گرفته بود.
    با داوود لشگری داخل آمبولانس بودیم و صحبت میکردیم.
    داوود چنتا خاطره تعریف کرد و گپی با هم زدیم.
    یه نیسان روبروی پایگاه توقف کرد.

    طرف پیاده شد از دور سلام علیک با ما کرد.

  • میلاد صمیمی نعمتی

عملیات وانا 2 ...به قلم میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۲، ۰۹:۵۰ ب.ظ

الو سلام خوب... خوب
بله ما الان می‌اییم. 
همه نفس‌ها حبس شده بود می‌خواستیم بدونیم مرکز پیام اورژانس چی می‌گه. 
حسین زد زیر خنده گفت الکی بود.: /
بگذریم. 
دقیقه نگذشته بود. دوباره گوشی را برداشت. 
الو سلام. بله... چشم. کجا؟ وانا؟ تصادف چنتا مصدوم داره؟ ممنون خودمون را می‌رسونیم. 
حسین گفت بچه‌ها بجنبین تصادف شده. 
من با اکراه بلند شدم و گفتم خالی می‌بندی. 
گفت اره :) خندید. 
من گفتم خیلی شوخی بی‌مزه‌ای هست اگه تکرار کنی ... 
گفت بابا تصادف شده باور کن. 
گفتم اوکی بریم. 
ناراحت بودم بگذریم. 
محمد نصیری هم اومد نشست پشت فرمون چراغ گردان امبولانس را روشن کردیم هوا گرگ و میش شده بود. گزارش اولیه حادثه را دادیم به‌ای او سی استان
عملیات وانا ۲

 

  • میلاد صمیمی نعمتی

سید علی منیری پدر علم نوین جهاد فرهنگی

میلاد صمیمی نعمتی | يكشنبه, ۸ دی ۱۳۹۲، ۱۱:۰۳ ب.ظ

روزهای اول حضورش در سازمان جوانان هلال احمر بود اولین دیدارمان در طرح اخوت ...
طرح مشترکی با سازمان جوانان و سازمان بهزیستی کشور
میگفتند حکمتی داشته شما در این جمع باشید.
خودم هم حکمتش را نفهمیدم.
اما حالا...
میگفتند سید جوانی است مسئول جذب و سازماندهی سازمان جوانان هلال احمر شده بود.
ندیده بودیمش تا آن روز...

 


  • میلاد صمیمی نعمتی

مجلس ترحیم پدر امداد و نجات کشور

میلاد صمیمی نعمتی | پنجشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۲، ۱۰:۵۵ ب.ظ

همانطور که استاد به بحث علمی و آموزش امداد و نجات توجه ویژه ای داشتند انشا الله همزمان با مجلس ترحیم استاد بیاد خدماتشان تصمیم گرفتیم کلاس آموزشی امداد و نجات را برگذار کنیم امیدوارم استاد روحشون از این اقدام شاد و ثوابش به روحشان برسد.انشا الله

  • میلاد صمیمی نعمتی

بیژن دفتری مهره ای بود که نسوخت...به قلم میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | پنجشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۲، ۰۹:۲۳ ب.ظ

*دفتری مهره ای بود که نسوخت!*

تیتر سنگینی است.
  • میلاد صمیمی نعمتی

بیژن دفتری درگذشت

میلاد صمیمی نعمتی | پنجشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۲، ۰۷:۳۵ ق.ظ

پدر امداد و نجات ایران درگذشت…

 


سال 92 سال تلخترین خبرهای عمرم بود!

92 تلختر از قبل شد! 

 

  • میلاد صمیمی نعمتی

گذشته ای دگر شویم…به قلم میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | سه شنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۲، ۰۴:۲۶ ب.ظ

برگرفته شده از صائم www.miladsamimi.blog.ir

میخواهم باز هم مقدمه ای مقدم بیاورم و حرفها را اینبار شمرده تر از قبل روی صفر و یک های مغز متوصل به برق این جهان مجازی بیاورم.

حرفم این است خوب بخوانید خوب فکر کنید من هم فکر میکنم! شاید بشویم.

 

 

  • میلاد صمیمی نعمتی

جنبش جهانی حفاظت از امدادگران و نجاتگران صلیب سرخ و هلال احمر

میلاد صمیمی نعمتی | شنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ۰۷:۵۶ ب.ظ

  جنبش جهانی حفاظت از امدادگران و نجاتگران صلیب سرخ و هلال احمر
اقدام بزرگ مجازی اعضای هلال احمر جمهوری اسلامی ایران در روزهای 14و13آبان

 

قرار دادن یک پست با محتوای زیر همراه با تصاویر این پست

در وبلاگهای اعضای جمعیت هلال احمر سراسر کشور و اعضای شبکه ماه نو.

 از تمامی اعضای محترم خواهشمندیم در صورت شرکت در این طرح لینک پست خود را در آدرس زیر به اشتراک بگذراید.

http://www.maheno.net/event/988

  متن پست ارسالی بر روی وبلاگ های اعضا به شرح زیرمیباشد:

احترام به ما...حفاظت از ما

جنبش جهانی حفاظت از امدادگران و نجاتگران صلیب سرخ و هلال احمر

همبستگی با امدادگران جمعیت هلال احمر سوریه اقدام بزرگ سایبری اعضای

هلال احمر در روز 13آبان خواستار تضمین ایمنی امدادگران و نجاتگران در

حوادث و سوانح مخصوصا سوانح

غیر طبیعی مانند مناقشات داخلی و جنگ در راستای اعتراض به کشته شدن

22 امدادگر داوطلب در جنگ و مناقشات سوریه به دست

تروریستها که ضمن محکوم کردن این جنایات خواستار احترام به قوانین بین المللی در جنگ ها و مناقشات هستیم.

این یک حرکتی بین المللی در جهت حفاظت از امنیت امدادگران

داوطلب درسراسر جهان میباشد.

 

  • میلاد صمیمی نعمتی

حیف بشوید..به قلم میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | يكشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۲، ۰۹:۳۹ ب.ظ

زلزله ای به قدرت هشت هزار نفر! پاهای پشت پرده!

امار حرفهای زیادی برای زدن دارند اما خلاصه و صریح بودن آنها باعث شده با توجه به مرجعی که اعلام کننده آن است توجه مردم را به خود جلب کند یکی از مهمترین مراجع اعلام آمار  سازمان پزشکی قانونی میباشد که آمار تصادفات مجروحین تصادفات و کشته شدگان در تصادفات جاده ای را اعلام میکند.

مغز من زلزله زده است!

مثل همیشه!

زلزله ای به بزرگای نزدیک به 8 البته نه هشت ریشتر! هشت هزار نفر!

نزدیک به هشت هزار نفر در پنج ماه اخیر در جاده های کشور جان خود را از دست دادند.

این یک فاجعه است! نه حادثه و نه اتفاق و نه هیچ چیز دیگر!

شاید قتل باشد! قتلی زنجیره ای! قاتل یا قاتلین چه کسانی هستند؟

مدعی العموم کیست؟

قاضی چه کسی است؟

آیا این کشتار در جاده های کشور یک قتل زنجیره ای نیست؟

همیشه پای یک پراید یا یک پژو و شاید هم یک اسکانیا و  هزاران پای دیگر که از انها به جای دستهای پشت پرده باید با نام پاهای پشت پرده نام برد!

پایی که توسط دستهای پشت پرده به کشور باز شد!

دلالان اقتصادی! مافیای خودرو! بدون شک همه ما در عمرمان بارها صحنه های فجیع کشته شدن مردم در سوانح جاده ای را به چشم خود دیده ایم!

سلام به شما شهروند گرامی هم وطن قانون مدار کشور عزیزم..

اینجا جاده است.

رحم ندارد. همکارش خودروی غیر ایمن است آدم‌هایی که قوانین رانندگی را رعایت نمی‌کنند.

می‌کشد.

می‌خواهی جوان باشی یا پیر ...پیر باشی یا جوان...

کشته می‌شوی یا می‌میری.

به همین سادگی بی آنکه گناهی داشته باشی و آگهی فوت و حجله برایت می‌زنند و به قول کوچه بازاری‌ها (آخی طفلی جوون بود حیف شد) البته به قلم من اسان و ساده نیست اینکه به همین سادگی بنویسم کسی کشته میشود! یا میمیرد! خیلی هم سخت و دلخراش و ناراحت کننده است.

هزاران نفر هر روز در جاده های کشور حیف می‌شوند.

حیف لاستیک حیف جاده غیر استاندارد...حیف نبود امکانات و بیمارستان تخصصی حیف پراید و پژو و پیکان و خودروهایی که هیچ استاندار و امنیتی جانی در آن‌ها نداری.

هزاران نفر حیف مافیای خودرو در داخل کشور می‌شوند.

هزاران نفر حیف می‌شوند که فلان پیچ در فلان جاده شاید 500 میلیون خرج اصلاح شدنش باشد ولی حتماً باید تریلیاردها تریلیارد هزینه تلف شود به قیمت جان انسان‌های بی‌گناه...البته این هم حیف 500 میلیون تومان ناقابل می‌شود.

حیف بشوید.چگونه؟فقط کافی است پای خود را روی ماشه بزارید و گلوله ای به نام سرعت را به خودرو و جاده بیافزایید. آماده حیف شدن باشید.یا کنترل خودرو را از دست میدهید یا با موانع جاده برخورد میکنید یا ته دره میروید یا با یک ماشین دیگر برخورد میکنید.انتخاب با شما است!

 

خودکشی در سه سوت! فکر میکند از چشم پلیس مخفی باشد و گاز بدهد سود میکند! جریمه میشوی جریمه ای به سنگینی مرگ !

جوانی پر پر می‌شود.

ببخشید حیف می‌شود.

حیف می‌شوم.نوشتن مفهومی ندارد. پول که انسانیت نمی‌شناسد!

قلب هر انسانی از شنیدن این نوشته به درد می‌آید.

این یکی از امکانات خودروهای پیشرفته داخلی است. اسمش را خون آدم گیری می‌زارم. مثل آبمیوه گیره. با این تفاوت که در داخل پراید صد درصد تضمینی له می‌شوید استخوان‌هایتان می‌شکند. خونتان روی زمین هم می‌ریزد.

از دید مردم صحنه عجیب و شاید حال بهم زنی باشد.

ولی از دید من صحنه ای تکراری است.تکرار حیف شدن آدمهایی مثل خودم!

سناریویی تکراری است پراید و پراید پراید و پژو پراید و وانت وانت و پراید اتوبوس و پراید پراید و کامیون کامیون و پراید.

همه هم یا می‌میرند یا له می‌شوند و یا میکشنند یا قطع نخاع می‌شوند شانس بیاورند زنده می‌مانند. اما حد اقل با دستی شکسته یا صورتی دفورمه...

این‌ها مزیتهای خودروی پراید و امثال اون هست که متاسفانه تبدیل به صحنه تکراری و درد آور برای ما است.

) مطمئنم تولید کنندگان این خودروها تاکنون داخل این خودرو گیر نکردن. مثلا مدیر عامل فلان شرکت خودرو ساز را تصور کنید خود قربانی خودروی پراید یا امثال آن شود. مثال را عمیق تر میکنم.

مدیر عامل شرکت بوووق داخل خودروی پژو یا سمند یا پراید که خود تولید کرده گیر کرده است و پر پر شدن عزیزانش را میبیند! 

شاید خود هم پر کشید!

فاتحه ای میخوانیم! تمام میشود میرود! حتما به خود هم رحم نمیکنند!

عده ای توجیه میکنند میگویند سرعت مجاز باشد و قوانین و مقررات رعایت شود هیچ اتفاقی نمی افتد.

ایمنی خودروهای ما خوب است اینها بهانه است.

چه بسیار آدمهایی که بی گناه و بی گناه و بی گناه قربانی حوادث جاده ای شدند.

چه چشمهایی که در لحظات اخر عمرشان با نگاهی نا امید به چشمان ما خیره بودند و با این دنیا خداحافظی کردن.

مردم...

اینها داستان نیست حقیقتی است که برای ما تکراری شده تکرار غم انگیز مرگ هموطنانمان

اینها که نوشتم غم من تنها نیست غم چندیدن هزار شاید هم میلیونها آدمی باشد که در سیستم امداد و نجات و مدیریت حوادث و سوانح و بحرانها نقشی دارند از نزدیک این صحنه های تلخ را دیده اند  و برای کاهش آنها تمام تلاش خود را کرده ایم.

غم ان پلیسی است که وقتی جنازه کودکی را لای آهنهای پاره پاره میبیند اشک از چشمانش جاری میشود.

غم امدادگرانی است که بارها و بارها جنازه های سوخته و متلاشی هزاران آدم را از زیر آوار تصادفات جاده ای بیرون کشیده اند! زنده! مرده! 

غم انهایی است که زنده زنده مردند! هرچه مینویسم دردم ارام نمیشود!

پراید که خودروی ملی نیست مطمئنم هیچ ایرانی به این خودرو افتخار هم نمی‌کند.

آقایان خودروساز! لطفا استعفا دهید! 

بیشتر بنویسم فاتحه من را هم باید داخل یکی از این خودروها بخوانید...نمی‌نویسم تا ایمن بمانم...صمیمی...

  • میلاد صمیمی نعمتی

بنفشه حسنی امدادگر هلال احمر همدان در گذشت

میلاد صمیمی نعمتی | يكشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۲، ۱۲:۰۲ ق.ظ

غیرت و مردانگی مهارت و تخصص همه و همه جمع میشود در روحی بزرگ به بزرگی بانوی توانای هلال احمر مرحومه بنفشه حسنی.

سعی کردم متنی بنویسم.

برای مردم وطنم.

قلمم نمینویسد.

فقط میگویم اورفت

در راهی که برای مردم وطنم بود.

باز هم جاده…


باز هم مرگ…

بازهم یکی از ما…

اشک راه هوا را بست… 

 

(عکاس کریمی کردستان)

  • میلاد صمیمی نعمتی

از ناندل تا پلور…به قلم میلاد صمیمی نعمتی و محمدنصیری

میلاد صمیمی نعمتی | جمعه, ۱۹ مهر ۱۳۹۲، ۰۱:۳۷ ق.ظ

از ناندل تا پلور…به قلم میلاد صمیمی نعمتی و محمدنصیری


روایتی تلخ از سقوط پاترول به دره در منطقه ناندل و کشته و زخمی شدن


چند تن از هموطنان.به پیوست پایی که شکست.به قلم میلاد صمیمی نعمتی

  • میلاد صمیمی نعمتی

خورشید ماندگار (محمد جعفریان) به قلم میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | سه شنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۲، ۱۰:۲۸ ب.ظ

پیام عده ای از جوانان هلال احمر کشور

به خورشید ماندگار سازمان جوانان هلال احمر(جناب آقای محمد جعفریان)


آن روزها اولین حرفی که بعد از شنیدن خبر انتصاب ریاست جدید سازمان جوانان هلال

 

احمر به گوش همه میخورد این بود که فردی جوان است! تعجب میکردند.عده ای رنگ

 

میباختند عده ای اخم میکردند و میگفتند نمیتواند! نمیتواند!

 

  • میلاد صمیمی نعمتی

تصادف رخ به رخ پژو 206 اس دی و کامیون در جاده تفت علی آباد استان یزد

میلاد صمیمی نعمتی | جمعه, ۱۲ مهر ۱۳۹۲، ۱۲:۰۶ ب.ظ

هوالجبار 

امیر المؤمنین علی علیه السلام : ألا مُستَیقِظٌ مِن غَفلَتِهِ قَبلَ نَفادِ مُدَّتِهِ ؛ 2752

آیا کسی نیست که پیش از پایان عمر از خواب غفلت بیدار شود؟

 (این مدت که خودم در عملیات نمیتونم شرکت کنم خاطره عده ای از دوستان را به اشتراک میزارم این خاطره برای آقای اقبالی از هلال احمر تفت استان یزد رخ داده با هم میخوانیم)

 

  • میلاد صمیمی نعمتی

آماده برای المپیاد اماده به قلم میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | چهارشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۲، ۰۹:۱۴ ب.ظ

آماده برای المپیاد آماده

ادامه مطلب ...

 

  • میلاد صمیمی نعمتی

همه مسئولیم... حاشیه ای از تصادف دیشب اتوبان قم تهران به قلم میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | سه شنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۲، ۰۴:۳۸ ب.ظ

همه مسئولیم...

زنگها به صدا در میاید و خبر از حادثه ای میدهد!

همه با سلام و صلوات دعا میکنند که کسی آسیب ندیده باشد یا کشته ای نداشته باشیم.

از دور نور زیادی مشخص است انگار لاستیک آتش زده اند.

نزدیکتر میروی حس میکنی یک کامیون لاستیک آتش گرفته است.

اینها همه توهم بود.

مصدومان حادثه تصادف قم ـ تهران
 
 
  • میلاد صمیمی نعمتی

جراحی در پایگاه…به قلم میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | پنجشنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۲، ۰۶:۳۸ ب.ظ

آمبولانس رسید جلوی پایگاه


آوند از اضطراب خیس عرق شده بود و با نگاه عجیبی به آمبولانس

نگاه میکرد.


بهش گفتم پس کجان؟ گفت پ پ پ پ پپ گفتم خوب بگو دیگه...


گفت پ پ پشت آمبولانس


با وحید دیویدیم پشت امبولانس و رسیدیم بالاسرشون.


سریع برداشتیم آوردیمشون داخل پایگاه.

 

  • میلاد صمیمی نعمتی

عملیات به سبک من و حجت و عمو تقی به قلم میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | جمعه, ۲۲ دی ۱۳۹۱، ۰۱:۲۷ ق.ظ

من و حجت و عمو تقی (تقی زارع راننده ستاد) داشتیم از عملیات زلزله تبریز بعد از مدت زیادی بر میگشتیم تهران مسیر خیلی طولانی بود و راه هم سخت و دشوار.اصلا حوصله عملیات رو نداشتم و کلا میوخاستم تا تهران بگیرم بخوابم.

بعد از طی مسافت زیادی زدیم کنار و یه بلال زدیم بر بدن :)

 

 

  • میلاد صمیمی نعمتی

عملیات زیر صفر درجه …….به قلم میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | پنجشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۱، ۱۲:۵۳ ق.ظ
  • میلاد صمیمی نعمتی

مردان امداد و نجات ویژه برنامه تبلیغ رادیو اینترنتی ماه نو (رادیو هلال)

میلاد صمیمی نعمتی | پنجشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۱، ۱۱:۴۷ ب.ظ
  • میلاد صمیمی نعمتی

عملیات ایکس ... به قلم میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | پنجشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۱، ۰۲:۱۷ ق.ظ
  • میلاد صمیمی نعمتی

شبهای توره...به قلم میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | چهارشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۱، ۱۱:۰۵ ب.ظ
  • میلاد صمیمی نعمتی

مهربانی در حد تی ان جی....به قلم میلاد صمیمی نعمتی

میلاد صمیمی نعمتی | سه شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۱، ۰۱:۱۰ ب.ظ

روز خوبی را شروع کردیم ست نجات را با خودرو از پارکینگ یبرون آوردیم و یه دستی به سر و رو ماشین کشیدیم.

آقای مقصودلو و وحید خلجی هم کمی آنطرف تر نشسته بودند و با هم صحبت میکردند.

کم کم هوا تاریک شد و رفتتیم برای نماز و شام ... ...

خواب و بیدار بودم

...پشت سر هم ماشینهای سنگین و سبک از جلوی پایگاه عبر میکردن.

ساعت 5 بامداد بود.

هوا هنوز تاریک تاریک ...

انگار درب پایگاه از جا کنده شد.صدای فریاد و جیغ مردی به گوش میرسید...

کمک کمکمون کنید.

بابام ..بابام داره میمیره

من که مثل همیشه با خونسردی و سرعت عمل و دقت عمل وارد عمل میشدم ایندفعه کاملا جا خورده بودم! درب پایگاه را تا باز کردم دیدم یک مرد با شلوار خواب و یه کاپشن جلوی من ایستاده و داره التماس میکنه!

سریع بچه های دیگه را خبر کردم ازش پرسیدم و گفت پدرم داره میمیره ..بهش گفتم خوب کجا است؟

نفس زنان گفت داخل ماشین.

جلو آمبولانس یک لاندیور درب و داغون دیده میشد!

خودمو سریع با کیف احیا به خودروی مورد نظر رسوندم.

مهدی خدادادی هم کمک میکرد.

چک کردم فشار را اصلا نداشتم.چند بار چک کردم به هوش بود ولی جی سی اس پایینی داشت.

مصدوم بد رگی هم بود.اصلا نمیشد رگ گیری انجام بدیم واقعا شرایط سختی بود.

وضعیت مصدوم را تثبیت کردیم و به پسرش گفتم صبر کن ما برانکار بیاریم تا با آمبولانس انتقالش بدیم مرکز درمانی ...همان موقع مراجعه کننده دیگری هم رسید.

مصدوم سر پایی بود.سریع برانکار را داشتیم میاوردیم که دیدم پسره پدرشو انداخته رو کولش و داره میاره طرف آمبولانس!

خیلی ناراحت شدم چون مصدوم مشکل قلبی داشت زیاد تکان و انتقال غیر اصولی براش خوب نبود!

به پسرش گفتم با ما هماهنگ باش!

خیلی سریع مصدو مرا داخل آمبولانس گذاشتیم و به سوی بیمارستان 17 شهریور آمل حرکت کردیم.

باران شدیدی تو جاده شروع به باریدن کرده بود.

داخل کابین بوی عجیبی از قرص تی ان جی پیچیده بود.هواکشهای کابین را روشن کردم.

ولی باز هم بوی بد تی ان جی از زیر ماسک هم به دماغمان میرسید.

به پسر گفتم چی دادی بهش؟

گفت هیچی فشارش خیلی بالا بود 6 تا قرص تی ان جی دادم تا حالش جا بیاد!

من و خدادادی با تعجب فراوان همدیگرو نگاه کردیم و یه نگاه به مصدوم انداختیم...فینت فینت بود :)

خندم گرفته بود! آخه 6 تا تی ان جی همزمان به مصدوم میدن!

دیگه کار از کار گذشته بود و نزدیک بیمارستان شده بودیم.با مصدوم حرف میزدم.میترسیدم اگه بخوابه دیگه بلند نشه!

نبضشو نداشتم.به سختی نبضش را پیدا کردم.داشت قوی و قویتر میشد.

به مصدوم که پیرمردی حدودا 70 ساله بود روحیه میدادم تا به درمانگاه برسیم...ماشینها خیلی بد راه را برای ما باز میکردن...وقتی به بیمارستان رسیدیم مصدوم را تحویل کادر درمانی دادیم.پزشک تیم اورژانس که در بیمارستان مستقر بود از ما خیلی تشکر کرد.میگفت اگه چند دقیقه دیرتر رسیده بود ممکن بود فوت کنه!

کلی خوشحال شدیم.پسرش هم کلی تشکر کرد.

ولی در طول مسیر به این فکر میکردم که چرا وقتی یه قرصی رد اختیار یه بیمار و خانوادش قرار میگیره چرا اموزشهای صحیح به آنها داده نمیشه؟!

خدا خیلی رحم کرد و ما وسیله نجات بودیم ولی این فقط یک مورد از این بی احتیاطی ها و درمانهای غیر اصولی بود که همه ساله شاهد مرگ عده ای در اینگونه حوادث انسان ساخت هستیم که مهربانی این پسر در حد تی ان جی بود که امکان مرگ پدر را فراهم میکرد!

نکات اموزشی این خاطره:

1.هیچوقت بدون اجازه از کادر اورژانس یا پزشک دارو مصرف یا تجویز نکنید.

2.کاربرد قرصهایی را که اعضای خانواده مصرف میکنند بدانید و میزان ان را از پزشک مربوط سوال کنید ،شاید شما بتوانید ناجی جان او در مواقع اورژانس باشید! البته اگر ندانید ممکن است قاتل او باشید!

3.همیشه به صحبتهای گروه امداد و نجات توجه کنید و همکاری لازم را داشته باشید.

4.مصدومین قلبی همیشه بید با احتیاط حمل و نقل شوند.پس در پروسه انتقال به دستورات کادر امداد و نجات توجه نمایید.

5.لیست شماره های تماس اضطراری را در منزل خود یاد داشت کرده و در یک جای معین قرار دهید تا در صورت نیاز دسترسی سریع داشته باشید.

ایمن بمانید صمیمی

 

  • میلاد صمیمی نعمتی

دوره باز آموزی و ارزیابی مربیان کشور

((جستجو و نجات در آوارپنجمین دوره،جستجو ونجات در جاده چهارمین دوره ))

برای مشاهده کامل آلبوم به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

  دوره باز آموزی و ارزیابی مربیان کشور((جستجو و نجات در آوار،جستجو ونجات در جاده ))به میزبانی شهرستان ورامین صبح 27 فروردین ماه  به پایان رسید.
به گفته مسئول روابط عمومی جمعیت هلال احمر شهرستان ورامین تعداد 60 نفر از مربیان کشوری در این دوره مورد ارزیابی قرار گرفته و در بازاموزی  اطلاعات خود را بروز رسانی خواهند کرد.محسن اردستانی در ادامه اضافه کرد که
مرکز آموزشهای تخصصی امدادو  نجات جنوب شرق استان تهران درشهرستان ورامین یکی از بهترین مراکز آموزش تخصصی امدادو نجات در کشور است که میزبانی این دوره را به عهده داشت.

همچنین در طی این دوره معاون محترم برنامه ریزی و آمادگی سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر جناب آقای متانی و همچنین معاون محترم آموزشهای عمومی ،همگانی و تخصصی موسسه علمی کاربردی هلال ایران جناب آقای دکتر سلطانی از مدرسه امداد و نجات جمعیت هلال احمر ورامین بازدید نموده و این مرکز را یکی از بهترین مراکز آموزش تخصصصی عملیاتهای جستجو و نجات و امداد دانستند.

در حاشیه این برنامه بازدید از شبکه ماه نو توسط جناب آقای متانی و جناب آقای سلطانی صورت گرفت که فعالیت جوانان و امدادگران هلال احمر کشور در شبکه ماه نو را قابل تحسین دانستند.

  • میلاد صمیمی نعمتی

مدیریت صحنه در سه سوت ...

میلاد صمیمی نعمتی | چهارشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۰، ۰۷:۴۳ ب.ظ

سلام به همه مخاطبین خوب مخصوصا هلال احمری ها ....پست جدید وبلاگمون نوشته رضا معینی از اعضای جوانان هلال احمر بهبهان است.متن زیر را زیاد تغییر ندادم.ممکنه ایراد فنی در اجرای عملیات داشته باشه ولی خواندنش خوالی از لطف نیست ....از زبان خود رضا معینی میخوانیم :

*امروز  سرکار تو دفتر نیشسته بودم، کارها تموم شده بود و مشغول موزیک گوشیدن بودم، تلفنم زنگ خورد، داداشم بود، هندزفری تو گوشم بود و رو صندلی چرخ دار برا خودم حرکت نوسانی چرخشی انجام می دادم

-          الو سلام

-          سلام، خوبی؟ میتونی حرف بزنی؟

-          آره بگو بیکارم

-          میگم، کسی که سکته کرده باید چیکارش کرد؟

-          جان؟ تو الان کجایی؟

-          من الان تو خیابونم یکی سکته کرده!

-          خوب خونسرد باش! چقدر وقته؟ اصلا هوشیاره؟

-          همین الان از پشت فرمون آوردیمش پایین، تصادف نکرده ها! فقط پشت چراغ قرمز یهو پس افتاد!

-          هوشیاره؟

-          نه!

-          زنگ زدی اورژانس؟

-          آره

(این مکالمات واقعا با سرعت زیادی رد و بدل شدن، گفت جیباشم گشتن دارو نداشته!  البته در حالی که من تکیه داده بودم به صندلی و زیر صدای موزیک هم در حال پخش بود! همون لحظه داشت تو ذهنم اون لطیفه مشهور"بذار مطمئن بشیم واقعا مرده" از ذهنم رد شد! J و البته اون همه توضیحاتی که تو خونمون به همه اعضای خونواده داده بودم و آموزشهای خونگی و البته عدم  حضور برادرم در دوره ها با وجود اونهمه اصرار من! بازم خوبه خودم قبلا یه آموزش دست و پا شیکسته ای داده بودم بش! )

-          کسی اونجا امداد گر نیست؟

-          نه! همه اینجا زن ان فقط دارن جیغ و داد میکنن!

-          آرومشون کن، نفسشو چک کن!

-          نمیکشه!

-          زیر سرش یه چی بذار زخمی نشه(زیاد بلند نباشه چون ممکنه راه هواییش بسته بشه)

-          خوب

-          راه هوایی (با یه توضیح کوچولو خودش راه هوایی رو باز کرد، آموزشهای پیشین)

-          نمیکشه!

-          مطمئنی؟

-          آره

-          خوب برو برا تنفس مصنوعی، دماغشو بگیر، از دهن نفس بش بده، تا وقتی بهت میگم بدم، وقتی گفتم بینیشو ول کن تا دوباره بت بگم، چک کن که حتما سینه اش بیاد بالا

-          باشه

-          آماده ای، جات درسته؟ راه هوایی اوکیه؟

-          آره

-          خوب فوت کــــــــــــــــــن، ول کن! ... فوت کـــــــــــــــــــــــن، ول کن!... (با رعایت زمان! و البته شدتشو خودش میدونستا)

-          خب!؟ (کلا انگار از حال رفته بود داداشم! J  من هنوز رو صندلی به همون حالت قبل بودم و موزیک هم در حال پخش!)

-          نبضو چک کن!

-          داره!

-          خسته!

-          چرا؟

-          هیچی! چرا گفتی ایست قلبی؟

-          چمیدونم

-          J

-          خوب چیکار کنم؟

-          برو برا نفس دیگه!

-          باشه، تو بگو

-          آماده؟ فوت کــــــن

-          وایسا

-          چرا؟

-          نفس کشید!

-          اِ

-          آره سرفه کرد! (داداشم انگار زنده شد! :) )

-          خوب بخوابونش به پهلو و... (توضیح حالت بهبودی سخت ترین مرحله بود!)

-          اینم از این! دمت گرم

-          قربونت! برو یه کلاس!

-          ولش کن چیزی بود میزنگم!

-          :/

-          J

-          برو برس بش

-          اورژانسم اومد!

-          فعلا

-          بت زنگ میزنم بعد

هندزفری رو در آوردم، تازه متوجه شدم چی شد!

همکارام دهنشون باز مونده بود! یکی شون در حالی که داشت مقنعه شو درست میکرد گفت: - زنده شد؟

- اینجور گفتن!

- جدی؟

- آره خب!

- بعد شما چیکاره این؟

- من؟ یه امدادگر، یه عضو ساده هلال احمری (یاد صمیمی افتادم ((تو ماه نو بهش میگیم آقای ایمنی :) )))

- ماهم میشه یاد بگیریم؟

- آره!

- چقد ریلکس!

- J

ادامه موزیک...

درسها آموختنی (به تقلید از صمیمی)  :

1-      در موقع بحران خونسرد باشید، اینجوری اطرافیان و کمکیهاتونم اعتماد به نفس پیدا میکنن

2-      کسی که کلا بلد نیست، دخالت نکنه بهتره

3-      هندزفری کلا چیز خوبیه، چون داداشم عمرا تو اون سر و صدا میتونس بفهمه من چی میگم!

4-      مطمئن بشید کارها درست پیش میره

5-      از هیچ فرصتی برای تبلیغ شعار هر خانواده یک امدادگر نگذرید

6-      یه کلاس برید یا کلیات تصویری رو به همه افراد خانواده یاد بدید

7-      ایمن بمانید و نجات دهید :)

8-      شما ها هم درس اضافه کنید، خستمه!

  • میلاد صمیمی نعمتی